عنوان: دیوان محتشم کاشانی

نویسنده: محتشم کاشانی

مترجم: -

تعداد صفحات: 422

زبان: فارسی

نوع فایل: PDF

حجم: 3.48 مگابایت

 


توضیحات:
مُحتَشَم کاشانی (۹۰۵ ه.ق در کاشان - ۹۹۶ ه.ق در کاشان) شاعر پارسی‌گوی سدهٔ دهم هجری و هم‌دوره با پادشاهی شاه طهماسب یکم صفوی بود. شغل اصلی محتشم بزازی و شَعربافی بود و تمام عمر خود را در کاشان زیست.محتشم از پیروان مکتب وقوع و از مهمترین شاعران مرثیه‌سرای شیعه است. ترکیب‌بند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» معروف‌ترین مرثیه‌ برای کشتگان واقعه کربلا در ادبیات فارسی است.



دانلود با لینک مستقیم:


پسوورد: www.readbook.ir

(دقت کنید همه ی حروف کوچک وارد شود)


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ شنبه 4 بهمن 1393برچسب:دیوان,محتشم,کاشانی,اشعار,شعر, توسط شهید همت
 

 
دعـــــــــای تـــوســـــــــل

دعای توسل شهید تورجی زاده ، در گلستان شهدای اصفهان 1
 

 

مصاحبه با شهید تورجی زاده و بیان خاطرات

مصاحبه با شهید تورجی زاده 25 آذر 65 در اردوگاه عرب/معرفی،مدت زمان حضور درجبهه

بیان خاطره شهید تورجی زاده...

مصاحبه با شهید تورجی زاده / روحیه رزمندگان در مقابل متجاوزین چگونه است؟

روضه -فقط باذکر یامهدی توانستیم مقاومت کنیم - شهید تورجی زاده

دعـــــــــای کـــمـیـــــــــل

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «1»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «2»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «3»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «4»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «5»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «6»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «7»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «8»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «9»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «10»


کلیک کنید: مجموعه صوتی اول/ صحبتها ، مداحی ،دعا با صدای شهید محمد رضا تورجی زاده

 

منبع: وبلاگ شهید محمد رضا تورجی زاده


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ جمعه 3 بهمن 1393برچسب:صوت,شهید,دلنشین,حضرت زهرا, توسط شهید همت

***بسم رب الشهدا و الصدیقین ***

السلام علیک یا سیدالشهدا ...

کجایند مردان بی ادعا ... کجایند مردان خدا .. کجایند آنان که رنگ و بویی خدایی داشتند . گاه دلما نیز خدایی میشود. ای خدا چرا ما زین قافله جا مانده ایم  شاید که ما درگیر خسته بال  شده ایم 

 شهید همت

 


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:, توسط شهید همت

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم                                         
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم

فارق از خود شدم و کوس انا الحق بزدم                                          
همچو منصور خریدار سر دار شدم

غم دلدار فکنده ست به جانم شرری                                         
که به جان آمدم و شهره بازار شدم

در میخانه گشایید به رویم شب و روز                                       
که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم

جامه زهد و ریا کندم و برتن کندم                                      
خرقه پیر خراباتی و هوشیار شدم

واعظ شهر که از پند خود آزارم داد                                    
از دم رند می آلوده مددکار شدم

بگذارید که از بتکده یادی بکنم                                   
من که با دست بت میکده بیدار شدم


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:, توسط شهید همت

جانبازربذه نشین

حکایت درد حکایت غربت نشینی
نویسنده: احمد فرهنگ - ۱۳٩٠/۸/٢۵

 

به اصرار دخترم خاطراتی را برایتان تقدیم می کنم که برای حقیر بسیار سوزناک و یاد فراق یاران را تازه میکند ولی چکنم که باید یادی از فراموش شدگان میکردیم اینک حکایت ((دستمال اشک مصیبت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را که برای خوددارای عنایات ویژه))است تقدیم میکنم امید است  مورد قبول واقع شود وبیاد این شهیدان فاتحه ای قرائت شود .   

سردارشهید قاسم هاشمزاده هریسی  سردارشهید محمود دولتی . سردارشهید مسعود نیک کرد . سردار شهید محمد بالاپور

گردان قدس لشکر 31 عاشورا تقریبا گردان گمنامی برای رزمندگان عاشوراست ولی این گردان در خود سرداران بزرگی را جای داده بود ازجمله آنان سرداران شهید صادق فعله آذری ؛ قاسم هریسی ؛ حاج رحیم امینی ؛ مسعودنیک کرد ؛ محمود دولتی ؛ رحمان تصمیمی(دائی) ؛ حسن کربلائی ؛ حبیب مسکینی ؛ سید احمد موسوی ؛ ناصر طاحونی ؛ حجت الاسلام والمسلمین حاج سیدمجتبی ایزدخواه و ...... که وجودشان درهرلشکری نعمتی بزرگ محسوب می شدند وهریک درجای خویش ((یلی)) بودندکه خلاء هریک آز آنان را در جای جای عملیات ها حس کردیم و یاگاهاً هریک بعدها بوجودآوردندگان حماسه های بزرگی در طول8 سال دفاع مقدس شدند !

 

یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد ! برای شادی ارواح مقدس شان صلوات میفرستیم و از آنان برای ادامه راه حسینی شان مددمی جوئیم !  حکایت کانال فکه در عملیات والفجر یک برای خودش هم دلنشین و هم سوزناک برای من جامانده از غافله است .

شهید سید مجتبی ایزد خواه  محل شهادت  عملیات ولفجر یک

حدود 45 روز مانده به عملیات والفجر یک سال 1361 در منطقه عمومی فکه ؛ شرهانی در دزفول که ایام محرم بود شهید بزرگوارحجت الاسلام  حاج سید مجتبی ایزدخواه خلجانی همرزم دیرین ما یک مقداری پارچه سیاه خرید و سپس آن را طوری تقسیم کرد که از یک گروهان نیروبه همه قسمتی رسید و سپس آن شهید بزرگوار فرمود : هنگام عزادرای برای حضرت اباعبدالله الحسین(ع)اشکهای را با این دستمال پاک کنید که اسباب نجاتمان خواهد بود ! از این دستمال قسمتی هم به بنده حقیر رسید و با محبت پدرانه ای که به حقیر داشتند فرمودند : تو در مصائب حضرت اباعبدالله الحسین(ع) چشم گریانی داری مواظب اشکهایت باش و آن را با دستمال پاک کن و خوب حفظش کن ! هرروز صبح برنامه زیارت عاشورا را برقرار میکردند و دنیای روحیه برای جمع گردان بودند ! تا اینکه چند روز به عملیات والفجریک مانده بود که ایشان برای نمازصبح که بیدارشدند شادی مضاعفی داشتند بعداز نماز صبح و مراسم زیارت عاشورا از ایشان سئوال کردم که : حاج آقا امروز انرژی مضاعفی گرفته اید مثل اینکه خبریه ؟ فرمودند که : دیشب مادرم حضرت فاطمه زهرا(س)را در خواب دیدم که سرم را به بالین خود گرفته اند و فرمودند : فرزندم چشم انتظارتون هستم که به خون غسل شهادت دهمت ! شهادت نامه مرا مادرم حضرت فاطمه زهرا(س)امضاء فرمودند و شوق و شعف دیدارمادرم را دارم و بسیار خوشحالم . حاج آقا برای شهادت بال بال میزدندتا روز عملیات فرارسید ! از همه حلیت می طلبید . فرمانده گردان قدس(که بعدها همان گردان به نام مبارک حضرت امام حسین(ع)تغییر نام داد)  لشکر 31 عاشورا سردارشهیدمحمدصادق فعله آذری به ایشان گفتند که شما بمانید بعداز عملیات به خط مقدم تشریف بیاورید که نپذیرفتند و مشتاقانه وعارفانه قدم به قتلگاه فکه گذاشتند . آنشب خداوند باب جهاد را برای بندگان مخلص خود گشوده بودو((سفره عندربهم یرزقون))رابرای شهیدان !نزدیک صبح بودکه با انفجارخمپاره60مجروح شدم قدرت حرکتم نبود ولی صدای بچه های مجروح را می شنیدم و زمزمه های عارفانه وعاشقانه شهداء رو که به حضرت مولایمان متوسل شده و عرض ادب میکردند ولی قادر به حرکت نبودم بزحمت خودم روتکان دادم و نیم خیز شدم شهید غفور مولائی در حال مناجات باخدا جام شهادت را سر میکشید شهید ناصر طاحونی جام شهادت رابگورائی نوشیده بودحاج آقا که دشمن کانال را زیر آتش گرفته بود از مجروحین دفاع میکرد تامبادا دشمن نسبت به مجروحین جسارت پیداکند صحنه های زیبائی بوداز فداکاری ودلاوری حاج آقا سید مجتبی ایزدخواه خلجانی !

فکه قتلگاه کربلای ایران

به زحمت توانستم عرق روی پیشیانی و چشمم رو پاک کنم . هوا تازه داشت روشن روشن میشد وتازه کانال قتلگاه خود را نمایان می کرد گوئی صحنه کربلا را به بیننده متجسم می کرد روبروی کانال کمین دشمن قرار داشت که هنوزمقاومت میکرد وباآتش شلیکا و خمپاره 60 دلاوران بسیجی رو گلچین می کرد تازه متوجه شدم که آنچه رو عرق فرض میکردم که از رو جاری بود خون بود نه چیز دیگر ! از پاهایم دیگر مپرسید ! حاج آقا داشت از کانال مقاومت میکرد آنطرف کانال بچه های کمیل بودند که مقاومت میکردند ! هوا روشن شده بودکه دو تانک دشمن به طرف کانال راه افتاد اگر داخل کانال میشدند از روی پیکرمقدس شهداء و مجروحین رد می شدند حاج آقا تنهابود و مقاومت میکردو با آرپی جی قصد شکار تانک ها روداشت خودم رو به زحمتی بود نزدیک کردم تا شاید  بهش کمک کنم خودم روکه روی زمین میکشاندم در میان راه هرچه نارنجک میدیدم بر میداشتم خیلی ازاسارت می ترسیدم .

خدایا کمکم کن که اسارت رو تجربه نکنم خودت میدانی که نمی توانم اسارت رو تحمل کنم ! حاج آقا تازه متوجه شد که من می خواهم خودم رو به ایشان نزدیک کنم که کمک اش کنم فریاد کشید : خون از همه جایت جاریست همون جا بمون تا بیام زخم هایت روببندم ! متوجه شدم که تانک دشمن دارد برای تیر مستقیم خودش رو آماده میکند فریادکشیدم : حاج آقا تانک تیرمستقیم میزنه ! ولی دیر شده بود با صدای انفجاری خودم دوباره مجروح وبیهوش شدم چقدر بیهوش بودم رونمیدونم فقط یادمه تا دوباره که بهوش آمدم ازشدت تشنه گی و زیر آفتاب شدیددردشدیدی را از نواحی سر و چشم و پاها داشتم صدای زمزمه ای مرا بسوی خودمتوجه میکردکه حاج آقا بود که زیارت عاشورا می خواند تانکها بالا کانال قرار داشتند ولی خبری نبود فقط صدای گلوله های رد و بدل شده از طرف کمیل بود که می آمد به طرف صدای حاج آقا تکانی بخود دادم حاج آقا بغل دستم بود از سرش خون شدیدی جاری بود و سینه اش هم شکافته شده بود خواستم حاج آقارو صدا کنم صدا از گلویم خارج نشد تازه متوجه شدم که خون و خاک گلویم و بینی ام را پر کرده است حاج آقا گوئی متوجه بهوش آمدن من و وضعیتم بودند البته شاید آنروز شک داشتم ولی امروز یقین دارم که متوجه وضعیت من بودند با دست خود دستمال اشک خود را به جیب من گذاشتند و فرمودند : این امانت من بشما ! مدتی گذشت ولی شدت تشنگی کلافه ام کرده بود از هر مجروحی صدای ((یاحسین))بلند شده بود ما زیر آتش شدید دشمن وخودی بودیم و تشنگی هم که کلافه ام کرده بود .

یکی از بچه های کمیل نزدیک شد و نشست زخمهای مرا بست و یک کوله پشتی راکنارم قرار داد و دیگری را به پشتم گذاشت که تقریبا اطراف را ببینم یک قمقه آب را کنارم گذاشت من تقریبا این وضعیت ها رو تجربه کرده بودم آب را به دهانم گرفتم و بیرون ریختم سرفه ای شدید کردم خون وخاک بالا آوردم و بیرون ریختم . این عمل روچندین بار انجام دادم تازه نفسم راحت و صدایم باز شده بود صدا زدم : حاج آقا؟ حاج آقا؟  ازحاج آقا جوابی نبود دستم روبطرفش دراز کردم صدای یکی از بچه های بسیجی توجه ام را بهم زد مهدی واعظ بود(بعدها این دلاور در عملیات خیبر به اسارت دشمن در آمد واینک از آزادگان و جانبازان 8 سال دفاع مقدس است .)گفتم : مهدی چه خبر؟ گفت : تکان نخور وضعیتت خوب نیست ما در محاصره دشمن هستیم ! گفتم: مهدی ببین از حاج آقا چه خبر ؟ گفت : حاج آقا کربلائی شده ! توتنها هستی فقط مواظب باش که دشمن پیکرمقدس شهداء رومخدوش نکنه ! کمی برای خودش مهمات از شهدا جمع کرد وکمی هم در کنارم جمع کرد وگذاشت ورفت ! بعد از چند روز که در زیرآفتاب بودیم و بعضی وضعیتها بوجود آمد که معذور از گفتن هستم چشم باز کردم وخودم رادر بیمارستان 250تختخوابی ارتش در تهران یافتم !

تا پایان ظفرمندانه جنگ تحمیلی قدرت فکر کردن به امانت حاج آقا نداشتم ولی بعداز جنگ دوباره تفحض از فکه از استارت زدم و بیادحاج آقا سید مجتبی ایزدخواه خلجانیِ شهید هرروز زیارت عاشورا را آنجا برقرار میکردم وآن دستمال اشک شهید هم همراهم بود که اشکهایم را میهمان می شدبارها به خوابم تشریف فرما میشدند و سفارش میکردند که فقط در اشک ریختن به مصائب حضرت اباعبدالله الحسین(ع) از آن دستمال استفاده کنم و سالها گذشت تا اینکه درخواب فرمودند : قسمتی ازآن دستمال را به فرزندانم بده ! از هرکه می پرسیدم نشانی از خانواده اش نمی یافتم تا اینکه یکی از دوستان جانباز ما روزی از همسایگی باجانبازی بنام ((سیدمرتضی ایزدخواه))کرد و ما هم بوسیله ایشان جویا شده و یافتیم و دستمال را به خانواده ایشان دادم ! بعداز آن هروقت حاج آقای شهید را در خواب رویت کردم فرمودند : تو امانت دار خوبی بودی امانت دار ولایت عظمای فقیه هم باش ! خدایا چنان دستگیرمان باش که فردای قیامت در مقابل شهدا شرمنده نباشیم انشاالله

منبع: ((جانبازربذه نشین))


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:خاطره,جانباز,ربذه, توسط شهید همت

 

خروج سید حسنی از نشانه هایی است که در آستانۀ ظهور حضرت مهدی (ع) رخ می دهد. خروج سید حسنی با یارانش برای یاری آن حضرت است . «سیدحسنی» جوان خوش صورتی است که از طرف دیلم و قزوین خروج می کند و با صدای بلند فریاد می زند که به فریاد قایم آل محمد (ص) برسید که از شما یاری می طلبد.

 

این سید حسنی ظاهراً از فرزندان امام حسن مجتبی می باشد. او از مکان خود تا کوفه را از لوث وجود کافران پاک می کند . چون با اصحاب خود وارد کوفه می شود ، به او خبر می دهند که حضرت حجت (ع) ظهور کرده و از مدینه به کوفه تشریف آورده است . پس با اصحاب خود ، خدمت آن حضرت مشرفّ می شود و از آن حضرت مطالبۀ دلایل امامت و مواریث انبیا را می نماید . او می داند که مهدی (ع) بر حق است ، ولکن مقصودش این است که حقیقت امام را بر مردم و اصحاب خود ظاهر نماید . پس آن حضرت دلایل را برای او ظاهر می کند . وقتی سید حسنی یقین به صدق امام پیدا می کند ، می گوید : اللّه اکبر! دستت را بده تا با تو بیعت کنم . با آن حضرت بیعت می کند و به پیروی از او ، سپاهش نیز بیعت می کنند .

{ فرهنگ موعود ، حسین کریمشاهی ، ص 130}


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:سید,حسن,حسنی,امام زمان, توسط شهید همت

 

سید خراسانی کیست؟؟؟

اندکی پیش از ظهور حضرت ، در میان ایرانیان ، شخصی با عنوان سید خراسانی ظاهر شده که رهبری سیاسی مردم را به عهده می گیرد و شعیب بن صالح نیز رهبری نظامی را و ایرانیان تحت رهبری این دو تن ، نقش مهمی را در حرکت ظهور آن حضرت ایفا می کنند. سید خراسانی و شعیب جنگ را در مرزهای ایران ، ترکیه و عراق هدایت می کنند و نیروهای مستقر در شام ، خود را به پیش رانده و در همان زمان ، از دو جناح عراق و شام ، آمادۀ پیشروی بزرگ به سوی فلسطین و قدس می شوند.

 

 

 

پیرامون شخصیت سید خراسانی ، سؤال های زیادی مطرح است. از مهم ترین ها این است که آیا مراد از خراسانی در روایات ، فرد معیّنی است و یا این که تعبیر از رهبر ایران است که در زمان ظهور حضرت مهدی(ع) وجود خواهد داشت؟ روایات به روشنی دلالت دارد بر این که آن شخصیّت از ذریّه امام مجتبی(ع) و یا امام حسین(ع) است و از او به عنوان هاشمی خراسانی یاد شده است و صفات جسمی وی را که دارای صورتی نورانی و خال بر گونۀ راست و یا دست راست دارد ، بیان کرده است. امّا روایاتی که در منابع حدیث درجۀ اوّل شیعه ـ مانند غیبت نعمانی و طوسی ـ در خصوص این شخص وارد شده است ، احتمال دارد ایشان را به یاور خراسانیان و یا رهبر اهالی خراسان و یا فرماندۀ لشکر خراسان تفسیر کرد. زیرا این روایات تعبیر به «خراسانی» تنها نموده نه هاشمی خراسانی ، امّا مجومعۀ قرائن موجود ، پیرامون شخصیّت او دلالت دارد که مشخص است وی همزمان با خروج سفیانی و یمنی ظاهر می شود و نیروهای خود را به سوی عراق اعزام می دارد که سپاهیان سفیانی را شکست می دهند. نسبت ایشان به خراسان به این معنا نیست که حتماً اهل استان خراسان فعلی باشد ، چون در صدر اسلام ، نسبت دادن به خراسان به مشرق زمین اطلاق می شده است که شامل ایران و سایر مناطق اسلامیِ متّصل به آن که امروز تحت اشغال شوروی است ، می شود. بنابراین شخص خراسانی اهل هر منطقه ای که از این محدوده باشد ، نسبت او به خراسان صحیح است ، چنان که از منابع درجه اول حدیثی شیعه استفاده نمی شود که او سیّد حسنی و یا حسینی است؛ آن گونه در منابع روائی برادران اهل سنت به آن تصریح شده است. سیّد خراسانی ، آخرین شخصی است که پیش از ظهور حضرت مهدی(ع) بر ایران حکومت کرده و یا معاصر با آخرین فردی است که فرمانروای ایران خواهد بود.

{ موعودنامه ، مجتبی تونه ای ، 1389 ، ص416}


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:سید,خراسانی,سید خراسانی, توسط شهید همت

سید هاشمی واقعیّت دارد؟

پدیدار شدن پرچم « هاشمی » از علایم غیر قطعی برای ظهور امام مهدی (ع) است . در روایات متعددی یاد و نام «سید هاشمی » به میان آمده است و از مجموع آن ها استفاده می شود که : او مردی از بنی هاشم و از نسل پیامبر خدا (ع) است . در اوج جوانی است و در دست راست او خالی ست و از خراسان حرکت و جنبش خویش را آغاز می کند . روایات در بارۀ ریشه و نسب سید هاشمی دارای دو پیام است . برخی او را «حسنی» و برخی «حسینی» معرفی می کنند . از مسایل قطعی این است که او شیعه و پیرو خاندان وحی و رسالت است. به عقیدۀ خود پایبند و استوار و دارای نفوذ گسترده و محبوبیّت در دل ها است . امام باقر (ع) فرمودند :«در واپسین حرکت تاریخ ، جوانی از بنی هاشم که به دست راست او خالی است با پرچم های بر افراشته و سیاه رنگ از سوی خراسان می آید . پیشاپیش او شعیب بن صالح است و او با جنبش سفیانی پیکار می کند و آنان را شکست می دهد . حضرت علی (ع) نیز در خطبه « بیان » فرمود : « مردی از فرزندان حسن (ع) با دوازده هزار سوار مجهز به دانش و ایمان و سلاح به حضرت (ع) می پیوند ند و همه امکانات را تسلیم حضرت می کند و سپاه خویش را تحت پرچم مهدی (ع) و فرماندهی او قرار می دهد . سید ها شمی اندکی پیش از قتل نفس زکیه در مکهّ ، و همزمان با روزگاری که سپاه سفیانی در عراق است ، به شهادت می رسد.

{موعودنامه ، مجتبی تونه ای ، 1389 ، ص418}


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:سید,هاشمی,سید هاشمی,هاشم, توسط شهید همت

 

ندای آسمانی  

در روایات از دعوت به باطل تعبیر به « صیحه زمینی » و از دعوت به حق ، تعبیر به «صدای آسمانی » شده است.

امام صادق (ع) درباره «صحیحه آسمانی » که ازنشانه های حتمی ظهور است می فرماید :« در ابتدای روز ، گوینده ای در آسمان ندا می دهد:آگاه باشیدکه حق با علی و شیعیان اوست . پس از آن در پایان روز ، شیطان ـ که لعنت خدا بر او باد ـ از روی زمین فریاد می کندکه حق با عثمان و پیروان اوست . پس دراین هنگام، باطل گرایان به شک می افتد».

هم زمان با شنیده شدن صدای آسمانی و یا کمی پس از آن ، در روی زمین نیز صدایی شنیده می شود . ندا دهنده شیطان است که مردم را به گمراهی فرا می خواند و می کوشد با ایجاد تردید در مردم ، آن ها را از حمایت مهدی (ع) و اجابت دعوت آسمانی باز دارد .

{ بحارالانوار ، ج52 ، ص 288}


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:ندا,ندای,اسمان,اسمانی,صدا,زمین, توسط شهید همت

 

مفاسدی که درآستانه انقلاب حضرت مهدی (ع) فراگیر می شود، بسیاراست .امام صادق (ع)در روایتی ، نوع مفاسدی که در آخرالزمان رایج می شود وبعضی از آن ها جنبۀ اجتماعی و سیاسی ، وبعضی جنبه اخلاقی دارد راپیش بینی کرده است .حضرت می فرماید:

 

1) آن گاه که دیدی حق مرده واهل حق از میان رفتند.

 2) ستم همه جا را فراگرفته است.

 3) قرآن فرسوده شده ،وبدعت هایی از روی هوا وهوس در مفاهیم آن آمده است .

 4) دین بی محتوا شده ،همانند ظرفی که آن را واژگون می سازند .

 5) اهل باطل بر اهل حق بزرگی می جویند .

 6) ودیدی که شر آشکار است واز آن نهی نمی شود ،وهر که کار زشت انجام دهد ،معذورش می دارند.

7) فسق آشکارگردیده و مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا می کنند .

 8) شخص مومن ،سکوت اختیار کرده و سخنش را نمی پذیرند .

 9) شخص فاسق دروغ می گوید، و کسی دروغ و افترایش را بر او باز نمی گرداند.

 10) بچۀ کوچک ،مرد بزرگ را خوار می شمارد.

 11) پیوند خویشا وندی بریده می شود .

 12) هر که را به کار بد بستایند ،خوشحال می گردد.

 13) پسر بچه همان می کند که زن می کند .

14ـ زنان با زنان تزویج می نمایند.

 15) مداحی و چاپلوسی فراوان شده است.

 16) مرد،مال خود را درغیر راه خدا خرج می کند و کسی از او جلو گیری نکند.

 17) چون شخص مومنی را بینداز کوشش و تلاش او به خدا پناه برد.

 18) همسایه ،همسایه خود را اذیت میکند ومانعی برای او در این کار نبا شد .

 19) کافر خوشحال است ،از آن چه درمومن می لیند وشاد است از این که در روی زمین فساد و تباهی بیند .

 20) آشکارا شراب بنوشند ، و برای نوشید نش گرد هم آیند ، کسانی که از خدای عزوجل نمی ترسند .

21) امر به معروف کننده خوار است .

 22) فاسق در آن چه خدا دوست ندارد ، نیرومند و ستوده است.

 23) اهل قرآن و هر که آنان را دوست دارد ، خوار است.

 24) راه خیر بسته شده و راه شر مورد توجه قرار گرفته است.

 25) خانۀ کعبه تعطیل شده و و دستور به ترک آن داده می شود.

 26) مرد به زبان می گوید ، آن چه را که عمل به آن نمی کند.

 27) مردان خود را برای استفاده مردان فربه می کنند و زنان برای زنان.

 28) زندگی مرد از پس او اداره می گردد و زندگی زن از فرج او.

 29) زنان مانند مردان برای خود انجمن ها ترتیب می دهند.

 30) در میان فرزندان عباس کارهای زنانگی آشکار گشته ( و خود را مانند زنان زینت می کنند ، همان طور که زن برای جلب نظر شوهرش خود را آرایش می کند ).

 31) به مردها پول می دهند که با آن ها یا زنانشان عمل نامشروع انجام دهند.

 32) شخص متمول از شخص با ایمان عزیزتر است.

 33) رباخواری آشکار است و رباخوار مورد ملامت قرار نمی گیرد.

 34) زن ها به عمل زنا افتخار می کنند.

 35) زن برای نکاح مردان با شوهر خود همکاری می کند.

 36) بیشترین مردم و بهترین خانه ها آن باشد که به زنان در هرزگی شان کمک می کنند.

 37) مؤمن به خاطر ایمانش غمناک و پست و خوار می گردد.

 38) بدعت و زنا آشکار می گردد.

 39) مردم به شهادت ناحق اعتماد می کنند.

 40) دستورات دینی طبق تمایلات اشخاص تفسیر می گردد.

 41) حلال تحریم شود و حرام مجاز.

 42) مردم چنان در ارتکاب گناه جری شده اندکه منتظر رسیدن شب نیستند.

 43) مؤمن نمی تواند کار بد را نکوهش کند ، جز با قلب.

 44) مال کلان در راه غضب الهی خرج می شود.

 45) زمامداران به کافران نزدیک می شوند و از نیکان دوری می گزینند.

 46) والیان در داوری رشوه می گیرند.

 47) پست های حسّاس دولتی به مزایده گذارده می شود.

 48) مردم با محارم خود نزدیکی می کنند.

 49) به تهمت و سؤظن مرد به قتل می رسد.

 50) مرد به مرد پیشنهاد عمل زشت می کند و مال و اموالش را در اختیار او می گذارد.

 51) مرد به خاطر آمیزش با زنان مورد سرزنش قرار می گیرد ( که چرا با مردان آمیزش نمی کند ).

 52) مرد از کسب زنش از هرزگی نان می خورد و آن را می داند و به آن تن می دهد.

 53) زن بر مرد خود مسلّط می شود ، و هر کاری را که مرد نمی خواهد انجام می دهد ، و به شوهر خود خرجی می دهد.

 54) مرد ، زن و کنیزش را ( برای زنا ) کرایه می دهد و به خوراک و نوشیدنی پستی تن در می دهد.

 55) سوگندهای به ناحق به نام خدا بسیار می گردد.

 56) قمار آشکار می گردد.

 57) شراب را بدون مانع علناً می فروشند.

 58) زنان مسلمان خود را در اختیار کافران می گذارند.

 59) لهو و لعب آشکار می گردد و کسی که از کنار آن عبور می کند از آن جلوگیری نمی کند ( و کسی جرأت جلوگیری را ندارد ).

 60) مردم شریف را خوار می کند ، کسی که مردم از تسلّط و قدرتش ترس دارند.

 61) نزدیکترین مردم به فرمانروایان کسی است که به دشنام گویی ما خانواده ستایش شود.

 62)هر کس ما را دوست دارد ، دروغ گویش می دانند و شهادت او را نمی پذیرند.

 63) بر گفتن حرف زور و ناحق مردم با همدیگر رقابت می کنند.

 64) شنیدن قرآن بر مردم سنگین و گران می آید و در عوض ، شنیدن سخنان باطل بر مردم آسان است.

 65) همسایه ، همسایه را گرامی می دارد از ترس زبانش.

 66) حدود خدا تعطیل شده و در آن طبق دلخواه خود عمل می کنند.

 67) مساجد طلاکاری می شود.

 68) راستگوترین مردم پیش آن ها ، مفتریان دروغگو می باشند.

 69) شر و سخن چینی آشکار می گردد.

 70) ستمکاری شیوع یافته.

 71) غیبت را سخن نمکین می شمارند و مردم همدیگر را بدان مژده می دهند.

 72) برای غیر خدا به حج و جهاد می روند.

 73) سلطان به خاطر کافر ، مؤمن را خوار می کند.

 74) خرابی و ویرانی بیش از عمران و آبادی است.

 75) زندگی مرد از کم فروشی اداره می شود.

 76) خونریزی را آسان می شمارند.

 77) مرد برای غرض دنیایی ریاست می طلبد و خود را به بد زبانی مشهور می سازد تا از او بترسند و کارها را به او واگذار کنند.

 78) نماز را سبک می شمارند.

 79) مرد مال بسیار دارد ، ولی از وقتی که آن را پیدا کرده زکات آن را نپرداخته است.

 80) قبر مرده ها را می شکافند و آن ها را می آزارند و کفن هایشان را می فروشند.

81) آشوب بسیار می شود.

82) مرد روز خود را به نشئه ( شراب ) به شب می برد و شب را به مستی صبح می کند.

83) با حیوانات عمل زشت انجام می دهند.

84) حیوانات همدیگر را می درند.

85) مرد به مصلی می رود ، ولی چون بر میگردد جامه در تن ندارد.

 86) دل مردم سخت و چشمانشان خشک شده و یاد خدا بر آنان سنگین می آید.

 87) کسب های حرام شیوع یافته و بر سر آن رقابت می کنند.

 88) نماز خوان برای ریا و خودنمایی نماز می خواند.

 89) فقیه برای غیر دین فقه می آموزد و دنیا و ریاست طلب می کند.

 90) مردم دور کسی را گرفته اند که قدرت دارد.

 91) هر کس روزی حلال می جوید ، مورد سرزنش قرار می گیرد و جویندۀ حرام ، مورد ستایش و تعظیم است.

 92) در مکّه و مدینه کارهایی می کنند که خداوند دوست ندارد و کسی هم نیست که مانع شود و هیچ کس آن ها را از این اعمال زشت باز نمی دارد.

 93) آلات لهو و لعب ( حتی ) در مکّه و مدینه آشکار می گردد.

 94) مرد سخن حق می گوید و امر به معروف و نهی از منکر می کند؛ دیگران او را نصیحت می کنند و می گویند: این کار بر تو لازم نیست.

 95) مردم به همدیگر نگاه می کنند و به مردم بدکار اقتدا می نمایند.

 96) راه خیر به کلّی خالی است و کسی از آن راه نمی رود.

 97) مرده را به مسخره می گیرند و کسی برای مرگ او غمگین نمی شود.

 98) هر سال بدعت و شرارت بیشتر می شود.

 99) مردم و انجمن ها پیروی نمی کنند مگر از توانگران.

 100) به فقیر چیزی می دهند ، در حالی که به او می خندند و برای غیر خدا به او ترحم می نمایند.

 101) نشانه های آسمانی پدید می آید ، ولی کسی از آن هراس ندارد.

 102) مردم در حضور جمع همانند بهائم مرتکب اعمال جنسی می شوند و هیچ کس از ترس ، کار زشت را انکار نمی کند.

 103) مرد در غیر اطاعت خدا زیاد خرج می کند ، ولی در مورد اطاعت خدا از کم هم دریغ می ورزد.

 104) آزار به پدر و مادر آشکار می گردد و مقام آن ها را سبک می شمارند و حال آن ها در پیش فرزند از همه بدتر باشد ، و از این که به آن ها افترا زده شود ، خوشحال می شوند.

 105) زن ها بر حکومت غالب گشته و پست ها ی حسّاس را قبضه می کنند ، و کاری پیش نمی رود ، جز آن چه طبق دلخواه آنان باشد.

 106) پسر به پدر خود افترا می زند و به پدر و مادر خود نفرین می کند و از مرگشان خوشحال می شود.

 107) اگر روزی بر مردی بگذرد که در آن روز گناهی بزرگ مرتکب نشده باشد ، مانند هرزگی یا کم فروشی یا انجام کار حرام یا میخوارگی ، آن روز غمگین است و خیال می کند که روزش به هدر رفته و عمرش در آن روز بیخود تلف شده است.

 108) سلطان موّاد غذایی را احتکار می کند.

 109) حق خویشاوندان پیامبر ( خمس ) به ناحق تقسیم می شود و بدان قمار بازی می کنند و میخوارگی می نمایند.

 110) با شراب مداوا می کنند و بدان بهبودی می جویند.

 111) مردم در مورد ترک امر به معروف و نهی از منکر و بی عقیدگی یکسان می شوند.

 112) منافقان و اهل نفاق سر و صدایی دارند و اهل حق بی سر و صدا و خاموشند.

 113) برای اذان گفتن و نماز خواندن مزد می گیرند.

 114) مسجدها پُر است از کسانی که ترس از خدا ندارند و برای غیبت و خوردن گوشت اهل حق به مسجد می آیند و در مساجد ، از شراب مست کننده توصیف می کنند.

 115) شخص مست که از خرد تهی گشته بر مردم پیش نمازی می کند و به مستی او ایراد نمی گیرند و چون مست گردد ، گرامیش می دارند.

 116) هر که مال یتیمان را بخورد ، شایستگی اورا می ستایند.

 117) قضات به خلاف دستور خدا داوری می کنند.

 118) زمامداران از روی طمع خیانتکاران را امین خود می سازند.

 119) میراث ( یتیمان ) را فرمانروایان به دست افراد بدکار و بی باک نسبت به خدا داده اند ، از آن ها حق و حساب می گیرند و جلوی آن ها را رها می سازند تا هر چه می خواهند انجام دهند.

 120) بر فراز منبرها مردم را به پرهیزکاری دستور می دهند ، ولی خود گوینده به آن دستور عمل نمی کند.

 121) وقت نمازها را سبک می شمارند.

 122) صدقه به وساطت دیگران به اهل آن می دهند و به خاطر رضای خدا نمی دهند ، بلکه از روی درخواست مردم و اصرار آن ها می پردازند.

 123) تمام هَمّ و غَمّ مردم شکم و عورتشان است. باکی ندارند که چه بخورند و با چه آمیزش کنند.

 124) دنیا به آن ها روی آورده است.

 125) نشانه های حق مندرس گشته است.

{ روضه کافی ، حدیث 7 ، ص36 و 42}


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:مفاسد,اخر,اخرالزمان,موعود, توسط شهید همت

صورتی در خورشید...

ازنشانه های آخر الزمان ظاهر شدن صورتی در قرص خورشید ذکر شده است . مردم سیمای مردی رادر قرص خورشید خواهند دید که نام ونشان او را خواهند شناخت .این نشانه پر شکوه در عهد سفیانی و خود سفیانی خواهد بود و در آن هنگامم سپاه سفیانی و خود سفیانی هلاک خواهند شد . صاحب کتاب روزگار رهایی می نویسد : منظور از سیمای مردی که در قرص خورشید ظاهر خواهد شد ، سیمای حضرت مسیح (ع)است که در خورشید ظاهر می شود واز آسمان فرود می آید و با حسب ونسبش شناخته می شود ودیگر کسی در حق او دچار تردید نمی شود . در حدیث دیگری آمده است : صورت و سینه ای در قرص خورشید برای مردمان ظاهر می شود .

درروایتی از امام صادق (ع) آمده است : سه بانگ آسمانی در ماه رجب شنیده می شود :1_ آگاه باشید که لعنت خدا بر ستمگران باد ، 2_ ای گروه مومنان ! رستاخیز نزدیک است 3_ بدن انسانی به وضوح در قرص خورشید دیده می شود که با صدای رسا بانگ بر می آورد : هان ای مردم ! خداوند فلانی ، پسر فلانی ...(سلسله نسب حضرت قایم (ع) راتاحضرت (ع) می رساند ) را بر انگیخت .

{ موعودنامه ، مجتبی تونه ای ، 1389 ، ص 456}

 

صورتی در ماه...

روایت است :سالی که صیحۀ آسمانی در آن شنیده می شود ، نشانه ای پیش از آن در ماه رجب دیده می شود . گفته شد : آن نشانه چیست ؟فرمود:سیمایی در قرص ماه دیده می شود، دست و کف دست روشنی در فضا ظاهر می شود وبه سوی او اشاره می کند و ندایی از آسمان بلند می شود و همه مردم روی زمین آن را می شنوند.

{ موعودنامه ، مجتبی تونه ای ، 1389 ، ص457}


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:صورت,خورشید,ماه,امام,امام زمان, توسط شهید همت

صیحه آسمانی چیست؟؟؟

منظور از صیحۀ آسمانی ، ظاهراً صدایی است که در آستانۀ ظهور حضرت مهدی (ع) از آسمان شنیده می شود و همه مردم آن را می شنوند . در روایات ، تعبیر های «ندا» و « فزعه» و «صوت» نیز به کار رفته که ظاهر آن ها نشان می دهد که هر یک از آن ها نشانۀ جداگانه ای است که پیش از ظهور واقع می شود ، لکن به نظر می رسد که این ها تعبیر هایی گوناگون از یک حادثه و یا دست کم ، اشکال گوناگون یک حادثه باشند . مراد از همه آن ها ، بلند شدن صدایی در آسمان است . ولی به اعتبار این که صدای عظیم ، بیدار باشی است که همه را متوجه خود می کند و نیز موجب وحشت عمومی و ایجاد دلهره و اضطراب می گردد ، به آن صیحه ، فزعة ، صوت و نداء که هریک بیانگر ویژگی از آن حادثه اند ، اطلاق شده است. این احتمال هم وجود دارد که آن ها سه حادثه جدای از هم باشند که در یک زمان رخ نمی دهند ، بلکه ابتدا صدایی عظیم همه را متوجه خود می کند (صیحه) ، به دنبال آن صدایی هولناک ، مردم را به وحشت می اندازد (فزعه) و آن گاه صدایی از آسمان شنیده می شود که مردم را به سوی مهدی(ع) فرا می خواند (نداء).

 امام باقر(ع) می فرماید: ندا کننده ای از آسمان نام قائم را ندا می کند ، پس هر کس در شرق و نشستگان بر دو پای خویش می ایستند. رحمت خدا بر کسی که از این صدا عبرت بگیرد و ندای وی را اجابت کند؛ زیرا صدای نخست ، صدای جبرئیل روح الامین است. آن گاه می فرماید: این صدا در شب جمعه 23 ماه رمضان خواهد بود. در این هیچ شک نکنید و بشنوید و فرمان برید. در آخر روز ، شیطان فریاد می زند که «فلانی مظلوم کشته شد» تا مردم را بفریبد و به شک اندازد.

البته روایات دیگری نیز به همین مضمون وجود دارد.از مجموع روایات می توان استفاده کرد: 1) «صیحه» از نشانه های حتمی ظهور است. 2) این صدا از آسمان شنیده می شود ، به گونه ای که همۀ مردم زمین از شرق و غرب آن را می شنوند. 3) محتوای این پیام آسمانی ، دعوت به حق و حمایت و بیعت با مهدی(ع) است.4) هم زمان با آن یا کمی پس از آن ، در روی زمین نیز صدایی شنیده می شود. ندا دهنده شیطان است که مردم را به گمراهی فرا می خواند. 5) جبرئیل ، مردم را به حق فرا می خواند.

 مطلب دیگر این که در برخی روایات ، سخن از «نداء» در کنار کعبه به میان آمده است. امام صادق(ع) می فرماید: گویا می بینم که حضرت قائم(ع) در روز شنبه ، عاشورا ، هنگام ظهر ، بین رکن و مقام ، در کنار کعبه ایستاده است و در پیش او ، جبرئی صدا می زند: بیعت برای خداست... .

گویا این ندا غیر از ندای آسمانی و صیحه است که به عنوان نشانه ظهور بیان شده ، زیرا این ندا ئر زمین و پس از ظهور است و ندا در آسمان و در آغاز روز صورت می گیرد. ولی احتمال هم دارد که همان صدای آسمانی ، توسط سخنگوی حق ، جبرئیل ، از کنار کعبه بلند شود و در تمام جهان شنیده شود. از امام صادق(ع) دربارۀ ندای آسمانی پرسیدند ، فرمود: هر جامعه و مردمی به زبان و فرهنگ خود ، آن ندای آسمانی را می شنود.

{ موعودنامه ، مجتبی تونه ای ، 1389 ، ص464}


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:صیحه,اسمان,اسمانی, توسط شهید همت

سیاست حضرت مهدی (ع) چیست؟

زراره از امام صادق(ع) پرسید: آیا روش و سیاست حضرت قائم(ع) همانند روش پیامبر(ص) خواهد بود؟ امام فرمود: هرگز ، هرگز؛ ای زراره! او سیاست پیامبر(ص) را در برخورد با دشمنان در پیش نمی گیرد... حضرت قائم(ع) ، سیاست کشتار را در پیش می گیرد و طبق دستوری که دارد ، رفتار می کند و توبه کسی را نمی پذیرد. امام باقر(ع) فرمود: ...حضرت مهدی(ع) کار (کشتار) را به جایی می رساند که بسیاری از مردم می گویند ، این شخص از آل محمّد(ص) نیست و اگر از اهل بیت پیامبر بود ، رحم می کرد. و نیز فرمود: حضرت قائم(ع) کشتار زیادی می کند و به یقین اولین کشتار را در قبیلۀ قریش خواهد داشت.

{ موعودنامه ، مجتبی تونه ای ، 1389 ، ص143}

 

توضیح بیشتر: البته باید بگم این طوریام نیست که وقتی آقا ظهور کنه به کسی رحم نکنه و یا توبه کسی قبول نشه. طبق روایات حضرت تا 7 سال (حالا این 7 سال چه قدر طول میکشه رو دیگه خدا بهتر میدونه) صبر میکنه و کفار و کسایی که از دین خارج شدنو به حق دعوت می کنه و بعد از اونه که امام  سیاست جنگ و کشتار رو پیش میگیره.


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:سیاست,امام زمان,اخرالزمان, توسط شهید همت

در نشانه های آخرالزمان آمده است:

آتش و دودی در خاور زمین برمی خیزد که تا چهل شب مشتعل می شود.(1)  قیامت برپا نمی شود تا در یکی از وادی های حجاز ، آتش روان گردد.(2)  تعبیر سَیَلان و روان در مورد آتش محل تأمّل است؛ زیرا آتش هنگامی می تواند روان گردد که جسم شعله ور ، یک جسم سَیّال و مایع باشد و آن چیزی جز نفت نیست. برخی از این آتش ، تعبیر به منفجر شدن چاه های نفت کرده اند. امیر مؤمنان علی(ع) می فرماید: پیش از قیام قائم(ع) مردم با یک سلسله از نشانه های آسمانی بیم داده می شوند: 1) آتشی که در آسمان پدید آید... (3)      در حدیث دیگری آمده است: عمودی از آتش در طرف مشرق در آسمان پدید می آید که همۀ مردم روی زمین آن را می بینند. هر کس آن زمان را درک کند ، برای خانواده اش موادّ غذایی یک ساله را تأمین کند.(4)

 

(1):  روزگار رهایی ، ج 2 ، ص 833

(2):  روزگار رهایی ، ج 2 ، ص 834

(3):  ارشاد مفید ، ص 340؛ اعلام الوری ، ص 429 ؛ الزام الناصب ، ص 184

(4):  روزگار رهایی ، ج 2 ، ص 839


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:, توسط شهید همت



 

همیشه قبل هر حرفی برایت شعر می‌خوانم

قبولم کن ... من آداب زیارت را نمی‌دانم !


نمی‌دانم چرا این قدر با من مهربانی تو

نمی‌دانم کنارت میزبانم یا که مهمانم


نگاهم روبروی تو بلاتکلیف می‌ماند

که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم


تماشا می‌شوی آیه به آیه در قنوت من

تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم


اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست می‌گویم:

که من یک شاعر درباری‌ام ؛ مداح سلطانم...

 


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 2 بهمن 1393برچسب:شعر,امام,امام رضا,اداب زیارت, توسط شهید همت

 

مرا دوباره
به آن روز های خوب ببر
سپس رها کن و برگرد
من نمی آیم...

 

دویدم و دویدم

به کربلا رسیدم

کنار چشمه آب

یه مشک خالی دیدم


مشک دادم به چشمه

چشمه به من آب داد

آب و دادم به زمین

زمین به من لاله داد

لاله به رنگ خونه

تو گوش من می خونه

*********

حسین حسین غریبه

تشنه ولی شهیده

حسین حسین حسین جان

حسین حسین حسین جان 


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 2 بهمن 1393برچسب:عزاداری,امام حسین,خالصانه,خالصانه ترین عزاداری, توسط شهید همت


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 2 بهمن 1393برچسب:حسین,جدا,گندم ری,مبادا,عکس, توسط شهید همت


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 2 بهمن 1393برچسب:شعر,عکس,پریشان, توسط شهید همت


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 2 بهمن 1393برچسب:مادر,شهید,شهدا, توسط شهید همت


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 2 بهمن 1393برچسب:فرق,عبادت,تفاوت,عاشق,عاشقی,عادت, توسط شهید همت