برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 16 دی 1394برچسب:نمر,آیت الله,آیت,نمر,باقر,شهید,شهادت,باقر النمر,النمر,باقر,, توسط شهید همت

آیدی ما در لاین:hemmat313

پاسخ به سوالات مذهبی و غیره شما در لاین


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ شنبه 3 مرداد 1398برچسب:لاین,آیدی,, توسط شهید همت

 

اشعار عید مبعث, شعر مبعث پیامبر

شعر مبعث پیامبر

 

آفتاب

آفتابِ عالم آرا آفتابی می‌کند

با اشعه رنگِ دلها را شهابی می‌کند

این چه دریائیست اعجازی حسابی می‌کند

چشم هر بیننده‌اش را نقره آبی می‌کند

خود دل است این، دلبر است این، رهنما و رهبر است

این رسول حق محمّد، حضرتِ پیغمبر است

کوه نور و صخره‌هایش خم شده در سجده‌اش

آشنا غار حرا با نغمه‌‌ی هر سجده‌اش

بوته‌های این بیابان گوئیا در سجده‌اش

می‌کند هم خاک و باد و آب و آذر سجده‌اش

کیست این جبریل دارد می به جامش می‌دهد

هم خدا، هم مکه، هم هستی، سلامش می‌دهد

نقش پیشانی او تک بیتی از دنیا غزل

رنگ چشمانش زند طعنه به شهد و بر عسل

ابروانش فارغ از هر گونه امثال و مثل

بر لبش طراحیِ حی علی خیر العمل

کینه‌های مانده در دل با اخوت ختم شد

تا که با دست محمّد این نبوّت ختم شد

عید مبعث آمد و دیده چراغانی شده

دیو جهل و نا امیدی سخت زندانی شده

عرش بنشسته به فرش و فصل مهمانی شده

روح ما با ذکر احمد روحِ روحانی شده

لحظه‌ی پرواز آمد بال‌ها را باز کن

شادیِ بعثت بدین پرپر زدن آغاز کن

 

اشعار عید مبعث, شعر مبعث پیامبر

شعر مبعث پیامبر

 

وصلِ یار

نبض هستی لرزه بر رگ‌های کوهِ نور زد

باغبان انبیاء گل نغمه‌ای مسرور زد

چشمِ کوه‌های دگر پیش حرا تاریک بود

چشم خورشیدی او علت بر این مشهور زد

بسکه شیرین بود وصلِ یار در غارِ حرا

صد ملک با بال‌های سر درش را تور زد

هم نبوت را به دست آورد و هم ختم الرسل

فکر را از نو بنا کرد و دم از معمور زد

با چنین والا مقامی چشم‌ها را خیره کرد

تیرها بر دیدگانِ دشمنانِ کور زد

دیگر از حرف یتیمی و شبانی نیست حرف

سیلی سنگین بعثت بر رخِ مغرور زد

دست شیطان را ببست و شاهکاری را گشود

گفت اسلام و همه ابلیسیان را دور کرد

 

اشعار عید مبعث, شعر مبعث پیامبر

شعر مبعث پیامبر

 

یا ایها المدثر

از سال‌ها عزیمت

گویا که آمدی تو!

سردی ز چیست آخر؟

می‌لرزی از چه احمد؟

این بار آمدی تو!

این بار گو چه دیدی

در حال روزه‌داری

وقت نماز آری؟!

این بار گو چه دیدی؟!

این بار آمدن نیست

این بار فرق دارد

انگار رفتنی شد

چشمان برق بارد

انگار آشنایی می‌خواندت محمّد

می‌گویدت صدا با

آرامشی مؤثر

برخیز ای محمّد

یا ایها المدثر

 

اشعار عید مبعث, شعر مبعث پیامبر

شعر مبعث پیامبر

 

عهد

لحظه‌ی بعثت نورانی احمد

آمد از غارِ حرا ندای سرمد

سوره‌ی علق بخوان تو یا محمّد

ذکری که رمزِ حیاته

شبِ عید نقل و نباته

ذکرِ پاکِ صلواته

ای که معنی همان عهد الستی

از همون روز ازل به دل نشستی

طپش قلب مسلمونا تو هستی (2)

یا محمد یا محمد رسول الله (3)

عرشیان در آسمان نغمه سرایند

همه‌ی ستارگان گرم نوایند

پایه‌های کعبه در مدح و ثنایند

موسم بهار رسیده

واسه دل قرار رسیده

بعثتِ نگار رسیده

کار قلبِ عاشقا شوق و سروره

عید مبعث واسه مسلمین غروره

دشمنا بدونند اسلام دینِ نوره

یا محمد یا محمد رسول الله (3)

نه فلک، ماه و ستاره، عرش اعظم

کهکشان و آسمان و هر دو عالم

شده تسخیرِ نبوت تو خاتم

کسی که برات هلاکه

روز محشرش چه باکه؟

اونجا عشقِ تو ملاکه

ما که جز خدا و تو یاری نداریم

واسه وقتِ دیدنت ببین خماریم

قلبمون رو برا تو هدیه می‌آریم

یا محمد یا محمد رسول الله (3)

 

اشعار عید مبعث, شعر مبعث پیامبر

شعر مبعث پیامبر

 

جبل النور

شبِ بعثت نبی شبِ ثنای احمده

روشنی بخشِ دلا نبوته محمده

جبل النور ببین به دل داره جلا می‌ده

از دلِ غارِ حرا نوایی آشنا می‌ده

صل الله علیک یا محمد یا محمد یا محمد (3)

چی شده غار حرا سرودِ مستی می‌خونه

نغمه‌ی محمد و تموم هستی می‌خونه

کار هر چی عرشیه زمزمه و ثنا شده

به مسلمونا بگید حاجتشون روا شده

صل الله علیک یا محمد یا محمد یا محمد (3)

دور هر چی کافره شرم و خجالت پیچیده

چونکه تو چشم نبی برقِ رسالت پیچیده

دلِ کل عالمین افتاده تو تاب و تبش

بسم ربک الذی خلق شده نقشِ لبش

صل الله علیک یا محمد یا محمد یا محمد (3)


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ شنبه 26 ارديبهشت 1394برچسب:شعر,مبعث,حضرت,محمد,حضرت محمد,شعر مبعث,, توسط شهید همت
  • بنی آدم اعضای یکدیگرند

همه یک به یک نوکر حــیـــدرند

چو عضوی به درد آورد روزگار

مدد گیرد از

بنی آدم اعضای یکدیگرند

همه یک به یک نوکر حــیـــدرند

چو عضوی به درد آورد روزگار

مدد گیرد از صاحب ذوالـــفـــقـــآر

بنی آدم اعضای یکدیگرند

همه سر به سر نوکر حــــیــــدرند

تو کز محنت این جهان در غمی

چو خواهی رهایی بگو یـــآعـــلــــی

----------------------------------------------------------------

یه دل دارم حیدریه
عاشقه مولا علیه
من این دل ونداشتم
از تو بهشت برداشتم
خدا بهم عیدی داد
عشق مولا علی داد
علی وجود و هستیه
دشمن ظلمو پستیه
علی ندای بینواس
علی تجلی خداس
علی قرآن ناطقه
جد امام صادقه
علی که شمشیر خداس
دست علی همراه ماس
رو دلامون نوشته
مولا علیو عشقه
هر کی که داره حبش
مسافر بهشته


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ شنبه 12 ارديبهشت 1394برچسب:فقط علی, توسط شهید همت

مطالب زیبا درباره معلم

گشاده رویی معلم

زنی از بانوان مدینه خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام رسید و پرسشی را مطرح کرد. حضرت پاسخ داد. او پرسش های دیگری کرد و باز حضرت پاسخ داد تا اینکه به پرسش دهم رسید و آن حضرت پاسخ فرمود. در آن لحظه، آن زن شرمنده شد و گفت: بیش از این مزاحم نمی شوم. حضرت فاطمه علیهاالسلام با گشاده رویی فرمود: هر چه می خواهی بپرس. اگر به کسی صدهزار دینار بدهند که بار سنگینی را بر بامی ببرد، آیا با توجه به آن مزد زیاد، احساس خستگی می کند؟ گفت: نه. فرمود: من در مقابل هر پاسخ که به تو می دهم، مزدی هزاران بار بیش از آن می گیرم و شایسته است هرگز خسته و ملول نشوم.
امام حسین علیه السلام و مقام معلم

شخصی به نام عبدالرحمان، مدتی آموزگار کودکان و نوجوانان بود. یکی از فرزندان امام حسین علیه السلام نیز به مکتب او می رفت. معلم، آیه شریفه «اَلْحَمْدُ للّه رَبّ العالَمینَ» را به کودک آموخت. امام حسین علیه السلام به دلیل این کار نیک، هزار دینار طلا همراه با پارچه هایی گران قیمت و مرواریدهایی بسیار به معلم او هدیه داد. شخصی از امام پرسید: آیا آن همه پاداش به معلم رواست؟ حضرت در پاسخ فرمود: آنچه به او دادم، چگونه با ارزشِ آنچه به پسرم آموخت برابری می کند.
ابن سینا و ابن مسکویه

ابوعلی سینا هنوز به بیست سالگی نرسیده بود که بسیاری از علوم زمان خود را فراگرفت و در علوم الهی، طبیعی، ریاضی و دینی، سرآمد عصر شد. روزی به مجلس درس ابوعلی بن مسکویه، دانشمند معروف آن زمان حاضر گردید. سپس با کمال غرور، گردویی را جلو ابن مسکویه افکند و گفت: مساحت سطح این را تعیین کن. ابن مسکویه جزوه هایی از یک کتاب را که در علم اخلاق و تربیت نوشته بود، به ابن سینا داد و گفت: تو نخست اخلاق خود را اصلاح کن تا من مساحت سطح گردو را تعیین کنم. بوعلی از این گفتار شرمسار شد و این جمله، راهنمای اخلاقیِ او در همه عمر قرار گرفت.
معلم و شکوفایی شاگرد

روزی ابوعلی سینا از جلوی آهنگری می گذشت. کودکی را دید که از آهنگر مقداری آتش می خواهد. آهنگر گفت: ظرفت را بگیر تا آتش در آن بریزم، ولی چون کودک ظرف نیاورده بود، بی درنگ خم شد و مقداری خاک از زمین برداشت و کف دست خود پهن کرد و گفت: بریز. ابن سینا از تیزهوشی او در شگفت ماند. جلو رفت و نام کودک را پرسید. پسرک گفت: نامم بهمنیار است و از خانواده ای زرتشتی هستم. ابن سینا او را به شاگردی خود پذیرفت و در تربیتش کوشید. بهمنیار اسلام پذیرفت و یکی از حکیمان و دانشمندان روزگار خود شد.
فروتنی معلم

آیت اللّه العظمی بروجردی با اینکه مقام مرجعیت داشت، ولی با شاگردانش بسیار فروتنانه برخورد می کرد. ایشان گاه در درس، با بعضی از طلبه ها مباحثه تندی می کرد، ولی پس از درس از آنان عذر می خواست تا از مجلس درس با افسردگی خارج نشوند. از این رو، با خود عهد کرد اگر با کسی تندی کند، یک سال پی در پی روزه بگیرد. از روی اتفاق، روزی سر درس تندی کرد. به همین دلیل، به عهد خویش عمل نمود و دوازده ماه پی در پی روزه گرفت و از آن پس، تا آخر عمر کسی را ناراحت نساخت.
معلمی علامه

یکی از شاگردان علامه طباطبایی، جلسه درس و بحث ایشان را الگویی آموزشی و بسیار مفید برای حق جویان می داند و می فرماید: «علامه خیلی آرام و آهسته تدریس می کرد. از پراکنده گویی پرهیز داشت. در عوض، کم گوی و گزیده گو بود و بحث ها را با عباراتی کوتاه، اما متین و محکم بیان می کرد. وقتی می خواست درسی را آغاز کند، نخست موضوع را روشن و ابعادش را تشریح می کرد و بعد به استدلال در مورد آن می پرداخت. اگر حتی می خواست نظر فردی را رد کند یا مورد انتقاد قرار دهد، از عبارات ملامت گونه و سرزنش کننده استفاده نمی کرد. جلسه درس ایشان به صورتی بود که اگر شاگردی به درس ایشان انتقادی داشت، با مهربانی سخن او را گوش می داد و با کمال احترام او را متقاعد می کرد. علامه از اینکه با صراحت بگوید نمی دانم، ابایی نداشت. بارها اتفاق می افتاد که می گفت باید این موضوع را ببینم یا اینکه لازم است در خصوص آن فکر کنم، بعد جواب دهم».
رجایی، معلم شهید

شهید رجایی در سال 1312 در قزوین به دنیا آمد. او با همت مادرش دوره ابتدایی را در شهر قزوین به پایان برد و سپس به تهران رفت. رجایی هم زمان با کار و فعالیت، به طور متفرقه ادامه تحصیل داد و پس از دانش آموختگی، با راهنمایی آیت اللّه طالقانی به معلمی روی آورد. شهید رجایی به معلمی عشق می ورزید و کلامش این بود که: «اشتباه کردم شغل معلمی را انتخاب کردم؛ چون مسئولیت آن خیلی سنگین است. اگر قرار باشد بار دیگر آزادانه شغلی را انتخاب کنم، باز همین اشتباه را تکرار می کنم.» او همچنین می گفت: «معلمی شغل نیست؛ عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش کرده ای، رهایش کن و اگر عشق توست، مبارکت باد».
مدال معلم

یک سال به آقای رجایی خبر دادند معلم نمونه شده است، آیا حاضر است برای دریافت مدال معرفی گردد. او با بی تفاوتی گفت آن را لازم ندارد و در مقابل تعجب مدیر و دیگران گفت: اگر دانش آموزی به هنگام تدریس، درسش را خوب بفهمد و لبخند رضایت بر لبانش نقش بندد، همان مدال معلم است و به آن افتخار خواهد کرد.
تدریس بدون دانش آموز

یکی از شاگردان شهید رجایی می گوید: بر اساس رسمی نادرست، یک سال دو سه روز مانده به پایان اسفند ماه، بچه ها کلاس ها را تعطیل کرده بودند. آقای رجایی را دیدم که سر ساعت وارد کلاس شد و بعد از مدتی با دستی گچی از کلاس بیرون آمد. فورا وارد کلاس شدم. با شگفتی دیدم مطالب درس جدید را بر تخته نوشته و پیامی به این مضمون به دانش آموزان داده است: «من برای انجام وظیفه به کلاس آمدم و درس را نوشتم. سال نو را به همه تبریک می گویم».    


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ شنبه 12 ارديبهشت 1394برچسب:معلم,شهید رجایی,, توسط شهید همت
 
 
علی سر نهان آشکار است
خدایی ناز شصت کردگار است
***
علی خود معنی صوم و صلاة است
و ذکرش باقیات و صالحات است
***
علی تطهیر و تکبیر و قیام است
علی هم رکعتین و هم سلام است
***
علی دست خدا در آستین است
علی تنها صراط راستین است
***
علی؛عیسی وموسی و شعیب است
علی گنجینه ی اصرار غیب است
***
علی انجیر و تورات و زبور است
علی سر منشاء تکثیر نور است
***
علی نهر شراب سر سبیل است
علی بر خلقت عالم دلیل است
***
علی استاد جبریئل امین است
که مولایم امیرالمومنین است
***
علی مجموعه ی پیغمبران است
علی عشق دل صاحب زمان است

برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ شنبه 12 ارديبهشت 1394برچسب:ولادت,امیر,امیرالمومنین,علی ابن ابی طالب,, توسط شهید همت

 

کلیپ تصویری

شهید ابراهیم همت

 

دانلود


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 26 اسفند 1393برچسب:, توسط شهید همت

با عرض سلام و احترام خدمت تمامی بازدیدکنندگان عزیز

با توجه به اینکه سال جدیدی در راه است پیشنهادی برای ستادهای نماز جمعه ی شهرستان کمیجان داریم. و‌ آن اینکه در هر هفته اسامی شهدایی که در هفته ی جاری به شهادت رسیده اند را اعلام کرده و برای شادی ارواح شهدای هفته ی جاری صلوات و فاتحه ای اهدا کنند.

از ستادهای نماز جمعه ی کمیجان و میلاجرد تقاضا داریم به این پیشنهاد عمل نمایند.

قابل ذکر است که این عمل زیبا در شهرستان های دیگر اجرا می شود و ما اولین کسی نیستیم که تصمیم به این کار گرفته ایم.

وبلاگ راهیان کربلا آمادگی خود را برای انتشار اسامی شهدای هفته اعلام می دارد.

عزیزانی که با پیشنهاد راهیان کربلا موافقند نظر خود را اعلام نمایند.

با تشکرفرشته


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 26 اسفند 1393برچسب:, توسط شهید همت

عید واقعی از آن کسی است که

آخر سالش را جشن بگیرد نه اول سال را

 

امام علی علیه السلام می فرمایند: روزی که در آن معصیت خدا انجام نشود‘ عید است.


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 26 اسفند 1393برچسب:, توسط شهید همت

با سلام

این وبلاگ متعلق به شماست. بدین معنا که مطالب و عکس و مستنداتی در مورد شهدای شهر یا روستای خود برای ما بفرستید تا با نام شما در این وبلاگ قرار داده شود.

   

    آدرس وبلاگ ما: www.rahianekarbala.persianblog.ir

    آدرس ایمیل ما: mosaferan.karbala@gmail.com 

 

امیدواریم عزیزانی که وبلاگ یا وبسایت دارند وبلاگ ما را لینک کنند.


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 26 اسفند 1393برچسب:, توسط شهید همت

با عرض سلام و تبریک به مناسبت عید نوروز و عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن ایام فاطمیه.

رسیده عید و دلها شاد و خرم

همه در فکر دیدارند با هم

همه آماده اند سفره بچینند

به فکر سفره های هفت سین اند

منم در سفره دارم هفت سین را

ولی توأم شده با داغ زهرا

بود سین نخستین سیلی کین

ببین بر سفره سین دومم را

که سویی نیست در چشمان زهرا

بگویم سین سوم تا بسوزی

که مادر سوخت بین کینه توزی

از این ماتم دل حیدر غمین است

که سین چهارمم سقط جنین است

به روی سفره سین پنجم این است

سر سجاده اش زینب حزین است

شده سفره پر از اشک شبانه

ششم سین مانده سوت و کور خانه

چه گویم ای عزیز از سین آخر

بود آن سینه ی مجروح مادر...

 اللهم عجل لولیک الفرج

منبع:   http://bpnum.blog.ir


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 26 اسفند 1393برچسب:, توسط شهید همت

- قورباقه ناجی ما می شود اگر ...

- تسلط به 6 زبان زنده دنیا در جبهه

- سمه اسلحه کلاش در چشم یک نوجوان بسیجی

- جنازه ی تک فرزند مادر   بدون سر...

- و ...

دانلود


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 26 اسفند 1393برچسب:, توسط شهید همت

 

 

آیا نمی دانید که خداوند شما را می بیند؟

 

حواستان را جمع کنید ...

 

این دنیا مجهز به دوربین مدار بسته می باشد.

 


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 26 اسفند 1393برچسب:, توسط شهید همت

شهیدان از شما شرمنده هستیم

که دنیای دنی را بنده هستیم

 

زبانی یادتان را پاس داریم

به میدان عمل بازنده هستیم


شما محبوب درگاه الهی

 ولی ما از گنه آکنده هستیم


شهیدان دست ما را هم بگیرید

 سرود توبه را خواننده هستیم 

 

 

********************

 

گفتیم چه شد یاد شهیدان!؟ گفتند...

یک کوچه به نامشان نکردیم مگر!؟


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 26 اسفند 1393برچسب:, توسط شهید همت

چشمانت را ببند ای شهید

مبادا این روزها را در مقابل مادرت زهرا(س) شهادت دهی

 

خدا من و امثال من رو ببخشد که با کوتاهی مان در امر به معروف و نهی از منکر باعث شدیم چنین وضعیتی را در ایران اسلامی شاهد باشیم.

شهدا با اهدا و نثار خون خودشان، از اسلام حمایت کردند، اما ما از آبرویمان ترسیدیم و نهی از منکر را ترک کردیم.

اگر در اوایل کار، نهی از منکر ترک نمیشد، شاهد چنین وضعیتی نبودیم که برخی از مردم آگاهانه یا ناآگاهانه امر خدا را به گوشه ای گذاشته و حرف خود را به کرسی می نشانند.

نظر شما چیست؟


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 26 اسفند 1393برچسب:, توسط شهید همت

 

Abbas Babaei.jpg

 

محل تولد قزوین
تاریخ تولد ۱۴ آذر ۱۳۲۹
محل مرگ منطقه عملیاتی سردشت
تاریخ مرگ ۱۵ مرداد ۱۳۶۶
محل دفن قزوین
تابعیت ایرانی
نیرو Iran Air Force roundel.svg نیروی هوایی شاهنشاهی
IRI.Army Air Force Seal.svg نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
درجه 19- سرلشگر--IRIAF.png سرلشکر خلبان
فرماندهی پایگاه هشتم شکاری، معاونت عملیات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
جنگ‌ها جنگ ایران و عراق

برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 21 اسفند 1393برچسب:شهید,شهدا,عباس,شهیدعباس,بابایی,شهید بابایی, توسط شهید همت

عباس بابایی در سن ۳۷ سالگی و پس از ۶۰ ماموریت جنگی موفق و پس از یک عملیات برون مرزی در منطقه عملیاتی سردشت در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۳۶۶ با آتش پدافند نیروهای خودی[۳][۴] کشته شد. پیکر وی در مزار شهدا در جنوب شاهزاده حسین قزوین به خاک سپرده شد. حسن روحانی که در سال۱۳۶۴ فرمانده پدافند هوایی وقت بود در مورد نحوه مرگ بابایی می گوید که او به دست نیروهای پدافند هوایی به اشتباه مورد هدف واقع نشد، بلکه هنگام عبور از مرز ایران به دست سربازی بسیجی به اشتباه و به زعم این که هواپیمای دشمن حمله کرده است با شلیک توپ زمینی و اصابت آن به گردنش کشته می شود.[۵]

  • « ظهر دکتر {حسن} روحانی به دفترم آمد. ناهار را با هم خوردیم. در خصوص شهادت سرلشکر [عباس] بابائی۱ گفت : گویا در برگشت از مأموریت، هدف گلوله توپ ۲۳ پدافند هوایی سپاه پاسداران در شمال سردشت قرار گرفته است. با آن موضع پدافند، هماهنگی نشده بوده. بنا شد هیأتی برای تحقیق برود. قرار شد به نیروی زمینی ارتش برای انجام عملیات تأکید کند.»[۶]

برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 21 اسفند 1393برچسب:شهید,شهدا,نحوه مرگ,شهید عباس بابایی,نحوه مرگ شهید عباس بابایی, توسط شهید همت

شهادت در دین اسلام به‌معنای کشته شدن در راه خدا است. و در اسلام شهید به کسی گفته می‌شود که جان خود را در راه خدا فدا کند. در ایران واژه شهید بعد از انقلاب ۱۳۵۷ نمود بیشتری پیدا کرد. به کسانی که در طول انقلاب کشته شدند تا کشته‌شدگان عملیات درگیری با اشرار و قاچاقچیان در شرق کشور عنوان شهید داده می‌شود.

واژه شهید در این دین دارای تقدس خاصی است. در دین اسلام کسی که به شهادت رسیده نیاز به غسل و کفن ندارد و حتی در بعضی احادیث و روایات از پیامبر اسلام و امامان شیعه بدون هیچ سوال و جوابی جز حق‌الناس وارد بهشت می‌شوند.

مسلمانان بطور عام حمزه عموی پیامبر اسلام را سید الشهدا (سرور شهیدان) می‌دانند و شیعیان به طور خاص این لقب را به امام سوم خود، حسین بن علی نیز نسبت می‌دهند.

قرآن در آیات ۱۷۵ تا ۱۶۹ سوره آل‌عمران به مقام شهیدان می‌پردازد.

«البته نپندارید که شهیدان راه خدا مرده‌اند بلکه زنده به حیات ابدی شدند و در نزد خدا متنعم خواهند بود.(۱۶۹) آنان به فضل و رحمتی که از خداوند نصیبشان گردیده شادمان‌اند و به آن مؤمنان که هنوز به آنها نپیوسته‌اند و بعداً در پی آنها به راه آخرت خواهند شتافت مژده دهند که از مردن هیچ نترسند و از فوت متاع دنیا هیچ غم مخورند. (۱۷۰)

و آنها را بشارت به نعمت و فضل خدا دهند و اینکه خداوند اجر اهل ایمان را هرگز ضایع نگرداند.(۱۷۱)»
گل لاله سرخ نماد شهید در ایران است.

شهید کسی است که جان خود را در راه خدمت به عالم بشری و به نام خدا فدا کند.[۳]


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 21 اسفند 1393برچسب:شهادت,شهادت در اسلام,اسلام, توسط شهید همت

مطابق قانون بنیاد شهید در ایران افراد زیر شهید شمرده می‌شوند:

  1. رزمندگانی که در زمان جنگ در مناطق عملیاتی توسط دشمن کشته می‌شوند.
  2. رزمندگانی که در خط مقدم نبرد با دشمنان خارجی فوت می‌کنند.
  3. افرادی که به دست دشمنان نظام کشته یا ترور می‌شوند.
  4. کارکنان نیروهای مسلح و وزارت اطلاعات که در حال شرکت در ماموریت مبارزه با اشرار، قاچاقچیان، سارقان مسلح و اعضای گروههای ضد انقلاب توسط آنها کشته می‌شوند.
  5. کارکنان نیروهای مسلح و وزارت اطلاعات که در هرگونه ماموریت شناسایی رزمی یا ویژه و عملیات جنگی یا بر اثر کمین توسط دشمن یا ضدانقلاب کشته می‌شوند.
  6. کارکنان وزارت اطلاعات و نیروهای مسلح که به سبب عضویت در آنها توسط دشمنان نظام کشته می‌شوند اعم از آن که در ایام خدمت یا غیرخدمت باشند.
  7. کارکنان نیروهای مسلح که حین انجام وظیفه، در حملات زمینی، هوایی یا دریایی دشمن کشته می‌شوند.
  8. افرادی که حین ماموریت در زمان جنگ در حملات زمینی، هوایی یا دریایی دشمن کشته می‌شوند.
  9. محافظان شخصیتها و اماکن و اعضای گارد امنیت پرواز که در حال ماموریت توسط ضدانقلاب کشته می‌شوند.
  10. کارکنان نیروی مقاومت بسیج و نیروی انتظامی که براساس قانون حمایت قضایی از بسیج هنگام برخورد با جرایم مشهود در حین انجام وظیفه کشته می‌شوند.
  11. افرادی که به تشخیص دادگاه صلاحیتدار در حال انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر توسط مرتکبان جرایم مشهود کشته می‌شوند.
  12. کارکنان وزارت اطلاعات و نیروهای مسلح که در حین اسارت دشمن یا در گروگان ضدانقلاب، مخالفان نظام، اشرار، سارقان مسلح، قاچاقچیان یا سایر تبهکاران تحت تعقیب کشته می‌شوند.
  13. افرادی که به سبب ماموریت در حال خنثی سازی مواد منفجره، شیمیایی و سایر سلاحهای جنگی و پاکسازی میدان مین کشته می‌شوند.
  14. مجروحان و جانبازانی که براساس نظریه کمیسیون پزشکی ذی‌ربط فوت آنها به سبب جراحات و صدمات ناشی از مجروحیت تشخیص داده شود
  15. کلیه افرادی که مقام معظم رهبری آنها را در فرمان خاص مصداق شهید تلقی نمایند.

مصادیق عملی در حکم شهید عبارتند از:

  1. رزمندگانی که در زمان جنگ داخل مناطق عملیاتی بر اثر سوانح طبیعی یا غیرطبیعی بدون سهل انگاری و تقصیر یا عدول از مقررات فوت می‌کنند.
  2. کارکنان نیروهای مسلح که در حال رفت و برگشت از منطقه عملیاتی در زمان جنگ در حال ماموریت کشته می‌شوند.
  3. کارکنان نیروهای مسلح و وزارت اطلاعات که در حین آموزشهای رزمی و اطلاعاتی و رزمایشهایی که طبق برنامه‌های مصوب فرمانده کل قوا اجرای می‌شود، کشته می‌شوند.
  4. کارکنان نیروهای مسلح و وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح که در حال ماموریت آزمایش یا تولید سلاح، مهمات و وسایل جنگی کشته می‌شوند.
  5. کارکنان وزارت اطلاعات و نیروهای مسلح که به سبب ماموریت در اسارت دشمن یا گروگان ضد انقلاب، مخالفان نظام، اشرار، سارقان مسلح و قاچاقچیان فوت می‌کنند مگر اینکه عدم پایبندی آنها به آرمانهای انقلاب اسلامی در زمان اسارت ثابت شود.
  6. کارکنان وزارت اطلاعات و نیروهای مسلح که در حال تعقیب و مراقبت دشمنان اسلام و نظام جمهوری اسلامی کشته می‌شوند.
  7. افرادی که در حملات هوایی یا موشکی یا بمب گذاری دشمن کشته می‌شوند.
  8. مهاجران جنگی و کسانی که در مناطق جنگی به علت برخورد با مواد منفجره از قبیل نارنجک، مین، گلوله توپ و نظایر آن کشته می‌شوند.
  9. افرادی که در حین درگیری بینابین نیروهای مسلح و وزارت اطلاعات با دشمنان، ضدانقلاب و اشرار کشته می‌شوند.
  10. آزادگانی که فوت آنها براساس نظریه کمیسیون پزشکی ذی‌ربط ناشی از صدمات مستقیم دوران اسارت تشخیص داده شود.
  11. جانبازان هفتاد درصد (۷۰%) و بالاتر که فوت می‌نمایند یا کشته می‌شوند.
  12. افرادی که در دفاع از کیان نظام جمهوری اسلامی ایران یا اموال عمومی یا منابع طبیعی در مقابله با دشمنان نظام، اشرار یا متجاوزان کشته می‌شوند.
  13. افرادی که به سبب ماموریتهای محوله در پاسداری و حفاظت از مراکزی که نیروهای مسلح بر اساس مقررات یا مصوبات خاص شورای عالی امنیت ملی، شورای امنیت کشور یا شورای تامین استان موظف به حراست از آن مراکز هستند، مورد هجوم دشمن یا اشرار واقع و در اثر مقاومت و درگیری با آنها کشته می‌شوند.[۶]

برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 21 اسفند 1393برچسب:, توسط شهید همت

زندگینامه

در سال ۱۳۳۱ در شهر ضیاءآباد استان قزوین زاده شد. در سال ۱۳۵۱ به نیروی هوایی وارد شد و در سال ۱۳۵۶ از دانشگاه خلبانی با درجهٔ ستوان‌دومی فارغ‌التحصیل شد.

دوران جنگ

با شروع جنگ ایران و عراق پس از انجام ۱۲ ماموریت، سرانجام مجبور به ترک هواپیمایش که مورد اصابت موشک قرار گرفته بود، شد و در خاک عراق، به اسارت درآمد.

اسارت و آزادی

استقبال از حسین لشگری در نقطه صفر مرزی ایران و عراق

بود و پس از آن در مدت ۸ سال با حدود ۶۰ نفر دیگر از همرزمان در یک سالن عمومی و دور از چشم صلیب سرخ جهانی نگهداری شد. پس از پذیرش قطعنامه وی را از سایر دوستان جدا نمودند و قسمت دوم دوران اسارت ۱۰ سال به طول انجامید. وی پس از ۱۶ سال اسارت به نیروهای صلیب سرخ معرفی شد و دو سال بعد در ۱۷ فروردین ۱۳۷۷ به ایران بازگشت. او در مصاحبه با رسانه‌های جمعی در سال ۱۳۸۷ (همزمان با سالروز ورود آزادگان به ایران) گفت:

اعتقادات مذهبی و مکتبی سربازان ایرانی مهمترین عامل مقاومت آنها در مقابل فشارهای روحی، روانی و جمسی بعثی‌ها بود. الان هر یک از ما به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در هر جای دنیا که باشیم باید با نوع نگرش و رفتارمان اذهان عمومی را نسبت به مسائل ایدئولوژیکی نظام روشن کنیم. لذا وقتی به اسارت دشمن درآمدیم با تاسی به سیره اهل بیت(ع) و به خصوص حضرت موسی بن جعفر (ع)، تمسک به دین و اهداف آن و بررسی و تفکر در آن خود را از گزند ترفندهای دشمن حفظ کردیم.

درگذشت

او در بامداد روز دوشنبه ۱۹/۵/۱۳۸۸ در بیمارستان لاله تهران درگذشت. در پی مرگ او محمود احمدی‌نژاد و میرحسین موسوی درگذشت او را تسلیت گفتند.[۳][۴] پیکر او پیش از ظهر چهارشنبه ۲۱ مرداد در ستاد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در مراسمی تشییع شد.[۵]


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 21 اسفند 1393برچسب:شهید,شهید حسین,حسین لشگری,شهید حسین لشگری, توسط شهید همت

شهدای پنجگانه شهدای پنجگانه عالمانی از فقهای شیعه بوده اند که در دوره های مختلف در راه دفاع از مذهب و فقه شیعه بدست مخالفان کشته شده اند.[۱]

طبق نوشته علامه امینی در کتاب شهداء الفضیله, دانشمندان و شرح حال نویسان به استثنای شیخ بهائی که محقق کرکی را شهید ثالث نامیده است, مولی عبدالله تستری خراسانی م997هـ را شهید ثالث می دانند. و البته این لقب بعدها نیز در مورد شهید قاضی نورالله تستری صاحب احقاق الحق و آیةاللّه شیخ محمدتقی برغانی قزوینی صاحب منهج الاجتهاد به کار رفته است و میرزا محمدمهدی خراسانی ملقب به شهید رابع می باشد.[۲]

شهید اول

شهید اول؛ شیخ شمس الدین محمد بن مکی بن احمد عاملی نبطی جزینی معروف به شهید اول یکی از فقهای بزرگ شیعه است. او در سال ۷۳۴ هجری قمری، برابر ۷۱۲ خورشیدی، متولد و در سال ۷۸۶ هجری قمری، برابر ۷۶۳ خورشیدی، در دمشق به جرم شیعه‌گری کشته شد. او از استادان بسیاری، مانند فخر المحققین پسر علامه حلی و سیّد ضیاءالدین عبد الله حلی و سید عمید الدین بن عبد المطلب حلی، بهره گرفت.

شهید ثانی

شهید ثانی؛ شیخ زین‌الدین بن علی بن احمد عاملی جبعی، معروف به شهید ثانی، از بزرگان فقهاء شیعه. زین‌الدین شهید ثانی در روز ۱۳ شوال سال ۹۱۱ هجری قمری، برابر ۲۷ اسفند ۸۸۴، در دهکدهٔ جبع (یا جباع) جبل عامل، در یک خاندان علمی به دنیا آمد و در ۹۶۶ قمری، برابر ۹۳۸ خورشیدی، کشته شده‌است.

شهید ثالث

محمدتقی برغانی، کشته شده به سال: 1263 قمری، احتمالا در قزوین، که بیشتر او را شهید ثالث و برخی او را شهید رابع می دانند.[۳] معمولا در ایران وی و در هند سید نورالله حسینی شوشتری هر دو به شهید ثالث ملقبند و در ایران محمدباقر اصطهباناتی و در هند سید محمد سبزواری هر دو به شهید رابع ملقبد.

سید نورالله حسینی شوشتری کشته شده به سال: ۱۰۱۹ قمری در هند. که او نیز (بیشتر در میان مسلمانان هند) به شهید ثالث مشهور است.

شهید رابع

محمدباقر اصطهباناتی، کشته شده به سال: ۱۳۲۶ قمری (۱۲۸۶ خورشیدی)، در شیراز. که بیشتر در میان شیعیان ایران به شهید رابع شهرت دارد. هر چند از نظر تاریخی پس از سید نورالله حسینی شوشتری گاه محمدتقی برغانی را نیز شهید رابع می دانند اما با توضیحات درباره شهید ثالث او بخصوص در ایران بیشتر به شهید ثالث مشهور است.

سید محمد سبزواری، احتمالا کشته شده در دهلی هند.[۴][۵] که بیشتر در میان مسلمانان هند به شهید رابع شهرت دارد.

سید محمدمهدی خراسانی کشته شده بسال 1218 قمری در مشهد نیز بعنوان شهید رابع شناخته شده است.[۶]

شهید خامس

شهید خامس سید محمدباقر صدر (زادهٔ ۱۳۱۳ ـ ۱۳۵۳ و درگذشتهٔ ۱۳۵۹ ـ ۱۴۰۰) فقیه شیعه و فعال سیاسی عراقی بود. که گاه به شهید خامس نیز لقب گرفته است.[۷][۸][۹]

جستارهای وابسته

منبع‌ها

  1. پرش به بالا ↑ Five Martyrs of Shia Islam مشارکتهای ویکی انگلیسی، بازبینی 17 فوریه 2012.
  2. پرش به بالا ↑ سیری در ریاض الجنة (7 صفحه - از 37 تا 43) پایگاه مجلات تخصصی نور؛ مجله آینه پژوهش » مرداد و شهریور 1381 - شماره 75
  3. پرش به بالا ↑ برغانی
  4. پرش به بالا ↑ بزرگداشت شهید رابع در دهلی نو
  5. پرش به بالا ↑ آرامگاه شهید رابع در دهلی
  6. پرش به بالا ↑ سیری در ریاض الجنة (7 صفحه - از 37 تا 43) پایگاه مجلات تخصصی نور؛ مجله آینه پژوهش » مرداد و شهریور 1381 - شماره 75
  7. پرش به بالا ↑ شهید سید محمدباقر صدر موسسه تحقیقات و مطالعات بانکداری اسلامی صدر
  8. پرش به بالا ↑ Mohammad Baqir al-Sadr مشارکتهای ویکی انگلیسی، بازبینی 17 فوریه 2012.
  9. پرش به بالا ↑ Five Martyrs of Shia Islam مشارکتهای ویکی انگلیسی، بازبینی 17 فوریه 2012.

برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 21 اسفند 1393برچسب:, توسط شهید همت
عملیات الی بیت‌المقدس
رمز عملیات یا علی ابن ابیطالب
آغاز عملیات ۱۳۶۱/۲/۱۰
پایان عملیات ۱۳۶۱/۳/۳
جبهه جنوبی
مکان عملیات اهواز - خرمشهر - دشت آزادگان
نوع تک گسترده
فرماندهی مشترک
سازمان عمل‌کننده مشترک

عملیات بیت‌المقدس یا الی بیت‌المقدس (معنا: به سوی بیت‌المقدس) یکی از مهمترین و بزرگترین عملیات‌های جنگ ایران و عراق محسوب می‌شود. این عملیات در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ با رمز «یا علی ابن ابی‌طالب» در محور اهواز- خرمشهر- دشت آزادگان، به فرماندهی مشترک آغاز شد.[۱]

انجام عملیات بیت‌المقدس در چهار مرحله برنامه‌ریزی شده بود که هر مرحله در مقایسه با عملیات ثامن الائمه و طریق القدس خود یک عملیات بزرگ به حساب می آید. آزادسازی خرمشهر که درپی مرحله چهارم انجام گرفت از مهمترین نتایج این عملیات بود.[۲]

اهداف عملیات

مهم‌ترین اهداف این عملیات عبارت بودند از:

منطقه عملیات

منطقه عمومی عملیات بیت‌المقدس در میان چهار مانع طبیعی محصور است، که از شمال به رودخانه کرخه کور، از جنوب به رودخانه اروند، از شرق به رودخانه کارون و از غرب به هور الهویزه منتهی می‌شود.

منطقه مزبور به جز جاده نسبتاً مرتفع اهواز – خرمشهر، فاقد هر گونه عارضه مهم برای پدافند است. همین امر موجب شد تا زمین منطقه – به دلیل مسطح بودن – برای مانور زرهی مناسب، و برای حرکت نیروهای پیاده – به دلیل در دید و تیر قرار داشتن – نامناسب باشد. نقاط حساس و استراتژیک منطقه شامل بندر و شهر خرمشهر، پادگان حمید، جفیر، جاده آسفالت اهواز – خرمشهر، شهر هویزه و رودخانه‌های کارون، کرخه کور و اروند بود.

نیروهای عمل‌کننده

تجهیزات ارتش عراق

تا قبل از آغاز عملیات بیت‌المقدس، استعداد نیروهای عراقی به ترتیب زیر بود: - لشکر ۶ زرهی؛ از جنوب رودخانه کرخه تا هویزه.

  • لشکر ۵ مکانیزه؛ از غرب اهواز تا روستای سید عبود.
  • لشکر ۱۱ پیاده از سید عبود تا خرمشهر – تیپ‌های ۲۲، ۴۸، ۴۴ مامور حفاظت از خرمشهر بودند.
  • لشکر ۳ زرهی در شمال خرمشهر. با شروع عملیات نیز یگان‌های دیگری از ارتش عراق به منطقه اعزام شدند که در مجموع تمامی یگان‌هایی که در منطقه درگیری حضور یافتند، عبارت بودند از:
  • لشکر ۵ مکانیزه؛ شامل: تیپ‌های ۲۶ و ۵۵ زرهی و تیپ‌های ۱۵ و ۲۰ مکانیزه.
  • لشکر ۶ زرهی؛ شامل: تیپ‌های ۱۶ و ۳۰ زرهی و تیپ ۲۵ مکانیزه.
  • لشکر ۳ زرهی؛ شامل: تیپ‌های ۶، ۱۲ و ۵۳ زرهی و تیپ ۸ مکانیزه.
  • لشکر ۹ زرهی؛ شامل: تیپ‌های ۳۵ و ۴۳ زرهی و تیپ ۱۴ مکانیزه.
  • لشکر ۱۰ زرهی؛ شامل: تیپ‌های ۱۷ زرهی و ۲۴ مکانیزه.
  • لشکر ۱۱ پیاده؛ شامل: سه تیپ سازمان ۴۴، ۴۸ و ۴۹ پیاده و سه تیپ تحت امر ۴۵، ۱۱۳ و ۲۲ پیاده.
  • لشکر ۱۲ زرهی؛ شامل: تیپ‌های ۴۶ مکانیزه و ۳۷ زرهی.
  • لشکر ۷ پیاده؛ شامل: تیپ‌های ۱۹ و ۳۹ پیاده.
  • تیپ مستقل ۱۰ زرهی.
  • تیپ‌های مستقل ۱۰۹، ۴۱۹، ۴۱۶، ۹۰، ۴۱۷، ۶۰۱، ۶۰۲، ۶۰۵، ۶۰۶، ۴۰۹، ۲۳۸ و ۵۰۱ پیاده.
  • تیپ‌های ۳۱، ۳۲ و ۳۳ نیروی مخصوص.
  • تیپ‌های ۹، ۱۰ و ۲۰ گارد مرزی.
  • تعداد ۳۰ گروهان کماندو.
  • تعداد ۱۰ قاطع جیش الشعبی (هر قاطع ۴۵۰ نفر).
  • گردان تانک مستقل سیف سعد.
  • گردان‌های شناسایی حطین، صلاح الدین، حنین.
  • توپخانه عراق نیز از ۵۳۰ قبضه توپ در انواع مختلف تشکیل شده بود که به طور تقریبی عبارت بود از ۳۰ گردان.

طرح عملیات

در طراحی عملیات، تهاجم از طریق عبور از رودخانه کارون و پیشروی به سوی مرز بین‌المللی و سپس آزادسازی شهر خرمشهر مد نظر قرار گرفته و چنین استدلال می‌شود که حمله به جناح عراق، که عمدتاً به سمت شمال آرایش گرفته بود، عامل موفقیت عملیات است.

هم چنین، شکستن خطوط اولیه عراق و عبور از رودخانه و گرفتن سرپل در غرب کارون تا جاده آسفالته اهواز – خرمشهر به عنوان اهداف مرحله اول و ادامه پیشروی به سمت مرز و تامین خرمشهر به عنوان اهداف مرحله دوم تعیین شدند.

بر همین اساس، محورهای عملیاتی هر یک از قرارگاه‌ها به ترتیب زیر مقرر گردید:

  • محور شمالی؛ قرارگاه قدس (با عبور از رودخانه کرخه).
  • محور میانی؛ قرارگاه فتح (با عبور از رودخانه کارون و پیشروی به سمت جاده اهواز – خرمشهر).
  • محور جنوبی؛ قرارگاه نصر (با عبور از کارون و پیشروی به سمت خرمشهر).

شرح عملیات

سرانجام عملیات بیت‌المقدس در ۳۰ دقیقه بامداد روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ با قرائت رمز عملیات بسم الله الرحمن الرحیم. بسم الله القاسم الجبارین، یا علی ابن ابی طالب از سوی فرماندهی آغاز شد. شهیدآیت‌الله صدوقی و مرحوم آیت‌الله مشکینی در کنار فرماندهان ارتش و سپاه در قرارگاه کربلا حضور داشتند عملیات بیت‌المقدس را به چهار دوره زمانی به شرح زیر می‌توان تقسیم کرد:

مرحله اول

در محور قرارگاه قدس (شمال کرخه کور) به دلیل هوشیاری نیروهای عراقی و وجود استحکامات متعدد، پیشروی نیروها به سختی امکان پذیر بود و در این میان تنها تیپ‌های ۴۳ بیت‌المقدس و ۴۱ ثارالله موفق شدند از مواضع عراقی عبور کرده و منطقه‌ای در جنوب رودخانه کرخه کور را به عنوان سرپل تصرف کنند. عدم پوشش جناحین این یگان‌ها باعث شده بود که فشار شدید نیروهای عراقی برآن‌ها وارد شود.

در محور قرارگاه فتح، یگان‌های خودی ضمن عبور از رودخانه به سرعت خود را به جاده اهواز – خرمشهر رسانده و به ایجاد استحکامات و جلوگیری از نقل و انتقالات و تحرکات عراق در جاده مذکور پرداختند.

در محور قرارگاه نصر، به دلیل تاخیر در حرکت و وجود با تلاق در کنار جاده اهواز – خرمشهر و هم چنین تمرکز نیروهای عراقی در شمال خرمشهر، نیروهای این قرارگاه نتوانستند به اهداف مورد نظر دست یافته و با قرارگاه فتح الحاق کنند. الحاق کامل قرارگاه نصر با قرارگاه فتح و هم چنین تصرف اهداف مرحله اول قرارگاه قدس در دستور کار عملیات شب دوم قرار گرفت که با انجام آن تا حدودی اهداف مورد نظر محقق شد، لیکن برخی رخنه‌ها همچنان باقی بود تا این که سرانجام پس از ۵ روز، جاده اهواز – خرمشهر از کیلومتر ۶۸ تا کیلومتر ۱۰۳ تثبیت و کلیه رخنه‌ها ترمیم شد.

مرحله دوم

در این مرحله آزاد سازی خرمشهر از دستور کار عملیات خارج و تصمیم گرفته شد که قرارگاه‌های فتح و نصر از جاده اهواز – خرمشهر به سمت مرز پیشروی کنند و قرارگاه قدس نیز ماموریت یافت تا به صورت محدود برای تصرف سرپل در جنوب کرخه کور اقدام نماید و سپس آن را گسترش دهد. عملیات در این مرحله در ساعت ۲۲:۳۰ روز ۱۶/۲/۱۳۶۱ آغاز شد. نیروهای قرارگاه فتح در همان ساعات اولیه به جاده مرزی رسیدند. یگان‌های قرارگاه نصر نیز با اندکی تاخیر و تحمل فشارهای عراق، به مرز رسیده و با قرارگاه فتح الحاق کردند.

عراق با مشاهده جهت پیشروی نیروهای ایران به طرف مرز، لشکرهای ۵ و ۶ خود را به عقب کشاند. به نظر می‌رسید این عقب نشینی با دو هدف انجام شده باشد: یکی جلوگیری از محاصره و انهدام این لشکرها، و دیگری تقویت هر چه بیشتر خطوط پدافندی بصره و خرمشهر.

در پی این عقب نشینی که از ساعات اولیه روز ۱۸/۲/۱۳۶۱ آغاز شده بود، نیروهای قرارگاه قدس ضمن تعقیب نیروهای عراق، تعدادی از آن‌ها را که از قافله عقب مانده بودند، به اسارت خود درآوردند و در نتیجه جاده اهواز – خرمشهر (تا انتهای جنوب منطقه‌ای که توسط قرارگاه نصر به عنوان سرپل تصرف شده بود) و نیز مناطقی همچون جفیر، پادگان حمید و هویزه آزاد شدند.

مرحله سوم

در این مرحله، قرارگاه نصر ماموریت یافت تا حرکت خود را به سمت خرمشهر آغاز نماید. نیروهای عمل کننده که متشکل از چهار تیپ مستقل سپاه پاسداران و دو تیپ ارتش بودند، در آخرین ساعات روز ۱۹/۲/۱۳۶۱ عملیات خود را آغاز کردند؛ اما به دلیل هوشیاری دشمن و تمرکز نیرو در خطوط پدافندی اش، نیروهای خودی در انجام ماموریت خود توفیق نیافتند. تکرار این عملیات در روز بعد نیز به شکست انجامید. به همین خاطر تصمیم گرفته شد تا برای انجام عملیات نهایی فرصت بیشتری به یگان‌ها داده شود. هم چنین مقرر شد دو تیپ المهدی (عج) و امام سجاد از قرارگاه فجر نیز در حرکت بعدی استفاده شود.

مرحله چهارم عملیات از ۱ تا ۴ خرداد ۱۳۶۱

سرانجام در ساعت ۲۲:۳۰ در ۱ خرداد ۱۳۶۱ تلاش برای آزادی سازی خرمشهر با رمز «بسم الله القاسم الجبارین یا محمد بن عبدالله» آغاز شد در برابر تک سریع و غافلگیرانه، نیروهای عراقی دچار وحشت وسرگردانی شدید شدند و نتوانستند واکنش مهمی از خود نشان دهند و ارتباط یگان‌های دشمن با یکدیگر قطع شد. فرار افسران و درجه داران و سربازان عراقی از منطقه خرمشهر گویای از هم پاشیدگی سازمان یگان‌های دشمن بود.

در روز ۲ خرداد نتیجه پیکار بسیار درخشان بود و قرارگاه کربلا به هدف خود که احاطه کامل خرمشهر بود، رسید. تعداد اسرای عراقی در این روز از ۲۸۳۰ نفر تجاوز کرد و یگان‌هایی از دشمن که در منطقه بین نهر عرایض و شلمچه مستقر بودند، به میزان زیاد منهدم شدند.

با وجود حضور گسترده هواپیماهای عراقی در آسمان منطقه، نیروی هوایی ارتش در پشتیبانی از یکان‌های رزمنده، در صحنه عملیات بیت‌المقدس حضوری فعال داشتند و با بمباران پل شناور عراقی‌ها بر روی اروندرود و مناطق تجمع آنان در آن سوی رودخانه، نقش ارزنده‌ای در آزاد سازی خرمشهر ایفا کردند.

در اواخر روز دوم خرداد، قرارگاه کربلا پس از بررسی آخرین وضعیت، تصمیم گرفت تا نیروها با ورود به شهر، آنرا از نیروهای عراقی پاک گردانند. و در سه بامداد روز سوم خرداد واحدهایی از رزمندگان ایران به آن سوی رودخانه وارد شدند.

از طرف دیگر جمعی از نیروهای عراقی با استفاده از تاریکی شب و قایق اقدام به فرار کردند که تعدادی از این قایق‌ها توسط تکاوران نیروی دریایی هدف قرار گرفت و سرنشینان آن‌ها غرق شدند.

نیروهای عراقی از ساعت سه و پنجاه دقیقه بامداد تا نیم بعد ازظهر روز سوم خرداد از سمت شلمچه ۳ بار اقدام به پاتک کردند و تلاش نمودند تا از طریق جاده شلمچه – خرمشهر حلقه محاصره خرمشهر را بشکنند، اما هر بار با پایداری و مقاومت رزمندگان ایرانی مواجه شدند و با دادن خساراتی عقب نشینی کردند.

در ساعت ۱۱ صبح روز سوم خرداد در حالی که درگیری شدیدی بین قوای ایرانی و نیروهای عراقی در شمال نهر خین جریان داشت و دشمن در فکر شکستن حلقه محاصره خرمشهر بود، رزمندگان ایرانی از جناح غرب و خیابان کشتارگاه وارد شهر شدند. ناحیه گمرک خرمشهر در کنار اروند اندکی مقاومت کرد که آن هم به سرعت در هم شکسته شد.

در ساعت ۱۲ قوای ایران از سمت شمال و شرق وارد شهر شدند و نیروهای بعثی که ۲۴ ساعت در محاصره کامل قرار داشتند، راهی جز اسارت یا فرار و یا کشته شدن نداشتند. بدین جهت واحدهای عراقی گروه گروه به اسارت در آمدند. در ساعت ۲ بعد از ظهر، خرمشهر به طور کامل آزاد شد و پرچم جمهوری اسلامی ایران برفراز «مسجد جامع» و پل تخریب شده خرمشهر به اهتزاز درآمد. بدین ترتیب این شهر مقاوم که پس از ۴۵ روز پایداری و مقاومت در ۴ آبان ۱۳۵۹ به اشغال عراق درآمده بود، پس از ۵۷۸ روز (۱۹ ماه) آزاد شد.[۳]

نتایج عملیات

نوشتار اصلی: آزادسازی خرمشهر
  • طی عملیات بیت‌المقدس ۵۰۳۸ کیلومتر مربع از اراضی اشغال شده از جمله شهرهای خرمشهر و هویزه و نیز پادگان حمید و جاده اهواز – خرمشهر آزاد شدند. علاوه بر این شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از تیررس توپخانه دشمن خارج گردیدند. هم چنین ۱۸۰ کیلومتر از خط مرزی تامین شد.
  • فتح خرمشهر موجب انفعال ارتش عراق شد؛ به گونه‌ای که نظامیان عراقی تا مدت زیادی نتوانستند از لاک دفاعی خارج شوند.
  • عملیات بیت‌المقدس موجب شد تا کشورهای عرب منطقه به تقویت مالی و نظامی عراق مبادرت ورزند.
  • طی این عملیات حدود نوزده هزار تن از نیروهای عراق به اسارت درآمده و بالغ بر شانزده هزار تن کشته و زخمی شدند.

میزان انهدام یگان‌های عراق

- لشکر ۳ زرهی و لشکرهای ۱۱ و ۱۵ پیاده: ۸۰ درصد.

  • لشکرهای ۹ و ۱۰ زرهی: ۵۰ درصد.
  • لشکر ۷ پیاده: ۴۰ درصد.
  • لشکر ۵ مکانیزه و لشکرهای ۶ و ۱۲ زرهی: ۲۰ درصد.
  • تیپ‌های ۹، ۱۰ و ۲۰ گارد مرزی: ۱۰۰ درصد.
  • تیپ ۱۰۹ پیاده: ۶۰ درصد.
  • تیپ‌های ۶۰۱، ۶۰۲، ۴۱۶، ۴۱۹ پیاده: ۵۰ درصد.
  • تیپ‌های ۳۱، ۳۲ و ۳۳ نیروهای مخصوص به میزان زیاد.

واکنش‌ها

داخلی

روح الله خمینی رهبروقت ایران در ۳ خرداد ۱۳۶۱ به مناسبت آزادی خرمشهر پیامی خطاب به ملت ایران صادر کرد. در اولین بخش این بیانیه آمده است:

با تشکر از تلگرافاتی که در فتح خرمشهر به اینجانب شده است، سپاس بی‌حد بر خداوند قادر که کشور اسلامی و رزمندگان متعهد و فداکار آن را مورد عنایت و حمایت خویش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصیب ما فرمود.

[۴]

پس از پیروزی ایران در عملیات بیت‌المقدس، اسرائیل سریعاً دست به اشغال جنوب لبنان زد. پس از انتشار این خبر، گروهی از فرماندهان سپاه به منظور کمک در دفاع از خاک سوریه و لبنان در برابر حمله ارتش اسرائیل به این کشور گسیل شدند. سرپرستی و فرماندهی این نیروها را احمد متوسلیان به عهده داشت.

در همین زمان روح الله خمینی که به خوبی پی به نقشه اسرائیل برده بود، دستور بازگشت نیروها به جبهه‌های نبرد را صادر کرد و در نطقی تاریخی گفت: «راه قدس از کربلا می‌گذرد.»

در نتیجه اکثر آن نیروها به جبهه‌های جنوبی بازگشتند و تنها تعداد کمی از فرماندهان برای آموزش نیروهای حزب‌الله لبنان در منطقه باقی‌ماندند.[۵]

پانویس

  1. پرش به بالا ↑ «آشنایی با عملیات بیت‌المقدس (فتح خرمشهر)». همشهری آنلاین.
  2. پرش به بالا ↑ «بیت المقدس،عملیاتی که سرنوشت جنگ را تغییر داد». رهیاب نیوز.
  3. پرش به بالا ↑ «شرح کامل عملیات بیت المقدس». وبگاه آوینی.
  4. پرش به بالا ↑ a.s. ««فتح خرمشهر، نصر بزرگ»» (PDF). روزنامه گسترش، ۳ خرداد ۱۳۸۸. ۱۶. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در یکشنبه 13/02/1388. بازبینی‌شده در ۲ ژوئیه ۲۰۰۹.
  5. پرش به بالا ↑ «از مقاومت تا آزادسازی سرزمین‌های جنوبی». در کارنامه نبردهای زمینی. چاپ دوم. تهران: مرکز تحقیقات و مطالعات جنگ، ۱۳۸۳. ۶۶. شابک ‎۸-۴۸-۶۳۱۵-۹۶۴.

منابع


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 21 اسفند 1393برچسب:, توسط شهید همت

 

 

 

 زندگی نامه

 

 

دردوازدهم فروردین سال 1334، در خطة ذوق پرور اصفهان، در شهر قمشه، فرزندی مبارک از مادرزاده شد که مایه افتخار و سربلندی دیار خود شد.

 

ابراهیم، قبل از این‌که چشم به جهان هستی بگشاید، آنگاه که جنینی ناتوان در رحم مادر بود، به همراه پدر و مادر و خانواده‌اش راهی سرزمین خون و شهادت -کربلای معلی- شد. او در کربلای حسینی، با تنفس مادر، بوی خون و شهادت را استشمام کرد و تربت مطهر حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) جان و روانش را عاشورایی کرد. آزادگی، حریت، شهامت، شجاعت، تسلیم، رضا، ادب و معصومیت تحفه‌هایی بود که در آن سرزمین الهی در وجود او شکوفه کرد.

 

محمدابراهیم در سایه محبتهای پدر و مادر پاکدامن، وارسته و مهربانش دوران کودکی را سپری کرد. این دوران نیز همانند زندگی بسیاری از کودکان هم سن و سال او طبیعی گذشت.

 

مادرش می‌گوید که ابراهیم در پنج سالگی به نماز ایستاد و به مسجد رفت و پدرش به یاد می‌آورد وقتی به سن ده سالگی رسید، سوره مبارکه یس و تعدادی از سوره‌های قرآن را فراگرفته بود.

 

با رسیدن به سن هفت سالگی وارد مدرسه شد. در دوران تحصیل از هوش و استعداد فوق‌العاده‌ای برخوردار بود، به طوری که توجه همه را به خود جلب می‌کرد.

 

ابراهیم از همان سنین کودکی و هنگام فراغت از تحصیل، به ویژه در تعطیلات تابستان، با کار و تلاش فراوان مخارج تحصیل خود را به دست می‌آورد و از این راه به خانواده زحمت‌کش خود نیز کمک می‌کرد. او با شور و نشاط و محبتی که داشت، به محیط گرم خانواده صفا و صمیمیت دو چندان می‌بخشید.

 

پس از اتمام دوران ابتدایی و راهنمایی، وارد مقطع دبیرستان شد. او در دوران تحصیلات متوسطه اشتیاق فراوانی به رشته داروسازی نشان می‌داد. گرچه وضع مالی پدرش در آن حد نبود که بتواند برای فرزند علاقه‌مندش بعضی لوازم پزشکی را تهیه کند، با این حال از آنچه برایش مقدور بود، دریغ نمی‌ورزید. خود ابراهیم نیز با مبلغ اندکی که از کار در مزرعه یا جای دیگر به دست می‌آورد، توانسته بود بخشی از امکانات مورد نیازش را فراهم کند.

 

در سال 1352 دیپلم گرفت و در کنکور سراسری شرکت کرد. خانواده‌اش آرزو داشتند نامش را در لیست پذیرفته‌شدگان دانشگاه ببینند ولی چنین نبود. وقت اعلام نتایج، اسم ابراهیم در صدر اسامی ذخیره‌ها قرار داشت. پس از پایان مهلت ثبت نام و انصراف برخی از دانشجویان، انتظار می‌رفت که این‌بار ابراهیم به دانشگاه راه یابد ولی در کمال تعجب دیده شد که اسامی تنی چند از ذخیره‌ها که رتبه آنها پایین‌تر از وی بود، اعلام گردید ولی از نام او نشانی نیست.

 

پس از آن، ابراهیم تلاش بسیاری کرد؛ اعتراض کتبی نوشت و جر و بحث زیادی کرد ولی به دلیل نفوذ صاحب منصبان آن زمان در آموزش عالی راه به جایی نبرد و حق او ضایع شد.

 

عدم موفقیت ابراهیم در ورود به دانشگاه نتوانست خللی در ارادة او به وجود آورد. در همان سال، پس از قبولی در امتحانات ورودی «دانشسرای تربیت معلم اصفهان» برای تحصیل عازم این شهر شد.

 

دو سال بعد، با اتمام تحصیل، به خدمت سربازی رفت؛ اگر چه راضی نبود زیر پرچم رژیمی که مخالف آن بود دو سال عمر گرانبهای خود را تلف سازد. بنا به گفته خودش، تلخترین دوران جوانی او همان دوران سربازی بود. در همین مدت توانست با برخی از جوانان روشنفکر و انقلابی مخالف رژیم ستم شاهی آشنا شود و به تعدادی از کتابهایی که از نظر ساواک و دولت آن روز ممنوعه به حساب می‌آمد، دست یابد. مطالعه آن کتابها که به طور مخفیانه و توسط برخی از دوستان برایش فراهم می‌شد، تاثیری عمیق و سازنده در روح و جان او گذاشت و به روشنایی اندیشه‌اش کمک شایانی کرد.

 

در سال 1356، پس از بازگشت به زادگاه و آغوش گرم و پرمهر خانواده، شغل معلمی را برگزید. او در روستاهای محروم و طاغوت‌زده مشغول تدریس شد و به تعلیم فرزندان این مرز و بوم همت گماشت. ابراهیم، در روزگار معلمی، با تعدادی از روحانیون متعهد و انقلابی آشنا شد و در اثر همنشینی با علمای اسلامی مبارز، با شخصیت ژرف حضرت امام خمینی(ره) آشنایی بیشتری پیدا کرد و نسبت به آن بزرگوار معرفتی عمیق در وجود خود ایجاد کرد.

 

هر روز آتش عشق به امام(ره) در کانون جانش شعله‌ور می‌شد. او سعی وافری داشت تا عشق و علاقه به امام(ره) را در محیط درس گسترش دهد و جان دانش‌آموزان را که ضمیرشان به صافی آب و آیینه بود، از عشق «روح‌الله» لبریز سازد.

 

او در خصوص امام(ره) و احکام مترقی اسلام همواره به بحث می‌نشست و دانش‌آموزان را به مطالعة کتابهای سودمند و روشنگر ترغیب می‌نمود. همین امر سبب شد که در چندین نوبت از طرف ساواک به او اخطار شد لکن روح سرکش و بی‌باک او به همة آن اخطارها بی‌توجه و بی‌اعتنا بود. او هدف و راهش را بدون تزلزل و تشویش پی می‌گرفت و از تربیت شاگردان لحظه‌ای غفلت نورزید.

 

با گسترده شدن امواج خروشان انقلاب، ابراهیم نیز فعالیتهای سیاسی خود را علنی کرد. حضور او در پیشاپیش صفوف تظاهرکنندگان و سفر به شهرهای اطراف برای دریافت و نشر اعلامیه‌های رهبر کبیر انقلاب و ضبط و تکثیر نوارهای سخنرانی ایشان و سایر پیشگامان انقلاب، خاطراتی نیست که به سادگی از اذهان مردم شهر و اعضاء خانواده و دوستانش محو شود.

 

وقتی انقلاب به ثمر رسید و اماکن اطلاعاتی ساواک شهرضا به دست مردم انقلابی فتح شد، پروندة سنگینی از ابراهیم به دست آمد. در این پرونده بیش از بیست گزارش و خبر مکتوب در تایید نقش فعال وی در صحنة تظاهرات و شورش علیه رژیم شاه به چشم می‌خورد که در صورت عدم پیروزی انقلاب، مجازات سنگینی برای او تدارک دیده می‌شد. تیمسار «ناجی»، فرمانده نظامی وقت اصفهان، دستور داده بود که هر جا او را دیدند با گلوله مورد هدف قرار بدهند.

 

ابراهیم پس از ابراز لیاقت در طول مبارزات و فعالیتها، چه قبل و چه پس از انقلاب اسلامی، در تشکیل سپاه پاسداران قمشه نیز نقش چشمگیری داشت. او عضویت در شورای فرماندهی سپاه پاسداران و مسؤولیت واحد روابط عمومی را به عهده گرفت و فعالیتهای خود را بعدی تازه بخشید.

 

به دنبال غائله کردستان، به شهرستان پاوه عزیمت کرد و مسؤولیت روابط عمومی سپاه آن‌جا را به عهده گرفت. پس از یک سال خدمت در کردستان، به همراه حاج احمد متوسلیان، به مکه مشرف شد.

 

با شهادت «ناصر کاظمی» به فرماندهی سپاه پاوه منصوب شد و تا آغاز جنگ تحمیلی در این سمت باقی ماند.

 

با شروع عملیات رمضان، در تاریخ 23/4/61 در منطقه شرق

 

بصره، فرماندهی تیپ 27 محمدرسول‌الله(ص) را به عهده گرفت و بعدها با ارتقاء این یگان به لشکر، تا زمان شهادتش، در سمت فرماندهی آن لشکر انجام وظیفه کرد.

 

در عملیات مسلم‌بن‌عقیل(ع) و محرم در سمت فرمانده قرارگاه ظفر، سلحشورانه با دشمن متجاوز جنگید. در عملیات والفجر مقدماتی، مسؤولیت سپاه یازدهم قدر را که شامل: لشکر 27 حضرت رسول(ص)، لشکر 31 عاشورا، لشکر 5 نصر و تیپ 10 سیدالشهدا بود، به عهده گرفت.

 

سرعت عمل و صلابت رزمندگان لشکر 27 تحت فرماندهی او در عملیات والفجر چهار و تصرف ارتفاعات کانی مانگا هرگز از خاطره‌ها محو نمی‌شود.

 

اوج حماسه آفرینی این سردار بزرگ در عملیات خیبر بود. در این مقطع، حاج همت تمام توان خود را به کار گرفت و در آخرین روزهای حیات دنیوی‌اش، خواب و خوراک و هرگونه بهرة مادی از دنیا را برخود حرام کرد و با ایثار خون خود برگی خونین در تاریخ دفاع مقدس رقم زد.

 

سرانجام، فاتح خیبر -سردار بزرگ اسلام حاج محمدابراهیم همت- در تاریخ 17 اسفندماه سال 1362 در جزیره مجنون به دیدار معبود خویش شتافت و به جمع دوستان شهیدش ملحق شد. روحش شاد و یاد جاودانه‌اش گرامی باد.

 

 

 

 


برچسب‌ها:

یه مدت طولانی نبودم

می خوام دوباره برگردم

می خوام بیام و در باره همت بنویسم

میخوام بیام و درباره باکری ها و برونسی ها بنویسم

شاید اونا از این بیچارگی که دارم

نجاتم بدن

 

امیدوارم بتونم

 

بتونم

شروع کنم

هم کار و

هم زندگی و

هم درس و

هم ورزش و

هم دین داری رو

و هم وبلاگ نویسی رو

 

همه رو با هم

می شه

 

خیلی راحتم

می شه

 

فقط یه تلاش  همتی و باکری ای می خواد

 

بسم الله

 

 


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 21 اسفند 1393برچسب:شروع,دوباره,شروعی,شروعی دوباره,شهدا,بسم الله,تلاش, توسط شهید همت

 


منم عمار همون بچه بسیجی

زخاک فکه و فاو و دوئیجی 
همون سینه زنی که میره هیئت
کلاس عشق بازی با ولایت
همونی که شنیده این عمار
دلش آتیش گرفته از غم یار
نوشته نامه ای از جان به جانان
به نام حق تعالی رب منان
سلام مولای من سید علی جان
سلام ای رهبرم ای قلب ایران
سلام ای قوت دلهای خسته
بگو مولا دلت از چی شکسته ؟
بگو آقا که دل ها بی قراره
چشا رو گونه ها شبنم می کاره
بگو آقا فقط با یک اشاره
که غصه دلامون رو کرده پاره
فدایی ات من عمار آقا
هزاران در هزاران بار آقا
فقط کافی ست لب برگشایی
بتازم یک تنه در هر شعاعی
چنان جنگم ز عشقت تا شهادت
که صد لیلی برن بر تو حسادت


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 21 اسفند 1393برچسب:, توسط شهید همت

عکس های هوایی از حرم ارباب

 

تصاویر هوایی از کربلا 8

تصاویر هوایی از کربلا 13

تصاویر هوایی از کربلا 2

تصاویر هوایی از کربلا 17

تصاویر هوایی از کربلا 25

 


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 21 اسفند 1393برچسب:, توسط شهید همت


عنوان: دیوان محتشم کاشانی

نویسنده: محتشم کاشانی

مترجم: -

تعداد صفحات: 422

زبان: فارسی

نوع فایل: PDF

حجم: 3.48 مگابایت

 


توضیحات:
مُحتَشَم کاشانی (۹۰۵ ه.ق در کاشان - ۹۹۶ ه.ق در کاشان) شاعر پارسی‌گوی سدهٔ دهم هجری و هم‌دوره با پادشاهی شاه طهماسب یکم صفوی بود. شغل اصلی محتشم بزازی و شَعربافی بود و تمام عمر خود را در کاشان زیست.محتشم از پیروان مکتب وقوع و از مهمترین شاعران مرثیه‌سرای شیعه است. ترکیب‌بند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» معروف‌ترین مرثیه‌ برای کشتگان واقعه کربلا در ادبیات فارسی است.



دانلود با لینک مستقیم:


پسوورد: www.readbook.ir

(دقت کنید همه ی حروف کوچک وارد شود)


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ شنبه 4 بهمن 1393برچسب:دیوان,محتشم,کاشانی,اشعار,شعر, توسط شهید همت
 

 
دعـــــــــای تـــوســـــــــل

دعای توسل شهید تورجی زاده ، در گلستان شهدای اصفهان 1
 

 

مصاحبه با شهید تورجی زاده و بیان خاطرات

مصاحبه با شهید تورجی زاده 25 آذر 65 در اردوگاه عرب/معرفی،مدت زمان حضور درجبهه

بیان خاطره شهید تورجی زاده...

مصاحبه با شهید تورجی زاده / روحیه رزمندگان در مقابل متجاوزین چگونه است؟

روضه -فقط باذکر یامهدی توانستیم مقاومت کنیم - شهید تورجی زاده

دعـــــــــای کـــمـیـــــــــل

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «1»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «2»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «3»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «4»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «5»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «6»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «7»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «8»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «9»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «10»


کلیک کنید: مجموعه صوتی اول/ صحبتها ، مداحی ،دعا با صدای شهید محمد رضا تورجی زاده

 

منبع: وبلاگ شهید محمد رضا تورجی زاده


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ جمعه 3 بهمن 1393برچسب:صوت,شهید,دلنشین,حضرت زهرا, توسط شهید همت

***بسم رب الشهدا و الصدیقین ***

السلام علیک یا سیدالشهدا ...

کجایند مردان بی ادعا ... کجایند مردان خدا .. کجایند آنان که رنگ و بویی خدایی داشتند . گاه دلما نیز خدایی میشود. ای خدا چرا ما زین قافله جا مانده ایم  شاید که ما درگیر خسته بال  شده ایم 

 شهید همت

 


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:, توسط شهید همت

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم                                         
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم

فارق از خود شدم و کوس انا الحق بزدم                                          
همچو منصور خریدار سر دار شدم

غم دلدار فکنده ست به جانم شرری                                         
که به جان آمدم و شهره بازار شدم

در میخانه گشایید به رویم شب و روز                                       
که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم

جامه زهد و ریا کندم و برتن کندم                                      
خرقه پیر خراباتی و هوشیار شدم

واعظ شهر که از پند خود آزارم داد                                    
از دم رند می آلوده مددکار شدم

بگذارید که از بتکده یادی بکنم                                   
من که با دست بت میکده بیدار شدم


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:, توسط شهید همت

جانبازربذه نشین

حکایت درد حکایت غربت نشینی
نویسنده: احمد فرهنگ - ۱۳٩٠/۸/٢۵

 

به اصرار دخترم خاطراتی را برایتان تقدیم می کنم که برای حقیر بسیار سوزناک و یاد فراق یاران را تازه میکند ولی چکنم که باید یادی از فراموش شدگان میکردیم اینک حکایت ((دستمال اشک مصیبت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را که برای خوددارای عنایات ویژه))است تقدیم میکنم امید است  مورد قبول واقع شود وبیاد این شهیدان فاتحه ای قرائت شود .   

سردارشهید قاسم هاشمزاده هریسی  سردارشهید محمود دولتی . سردارشهید مسعود نیک کرد . سردار شهید محمد بالاپور

گردان قدس لشکر 31 عاشورا تقریبا گردان گمنامی برای رزمندگان عاشوراست ولی این گردان در خود سرداران بزرگی را جای داده بود ازجمله آنان سرداران شهید صادق فعله آذری ؛ قاسم هریسی ؛ حاج رحیم امینی ؛ مسعودنیک کرد ؛ محمود دولتی ؛ رحمان تصمیمی(دائی) ؛ حسن کربلائی ؛ حبیب مسکینی ؛ سید احمد موسوی ؛ ناصر طاحونی ؛ حجت الاسلام والمسلمین حاج سیدمجتبی ایزدخواه و ...... که وجودشان درهرلشکری نعمتی بزرگ محسوب می شدند وهریک درجای خویش ((یلی)) بودندکه خلاء هریک آز آنان را در جای جای عملیات ها حس کردیم و یاگاهاً هریک بعدها بوجودآوردندگان حماسه های بزرگی در طول8 سال دفاع مقدس شدند !

 

یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد ! برای شادی ارواح مقدس شان صلوات میفرستیم و از آنان برای ادامه راه حسینی شان مددمی جوئیم !  حکایت کانال فکه در عملیات والفجر یک برای خودش هم دلنشین و هم سوزناک برای من جامانده از غافله است .

شهید سید مجتبی ایزد خواه  محل شهادت  عملیات ولفجر یک

حدود 45 روز مانده به عملیات والفجر یک سال 1361 در منطقه عمومی فکه ؛ شرهانی در دزفول که ایام محرم بود شهید بزرگوارحجت الاسلام  حاج سید مجتبی ایزدخواه خلجانی همرزم دیرین ما یک مقداری پارچه سیاه خرید و سپس آن را طوری تقسیم کرد که از یک گروهان نیروبه همه قسمتی رسید و سپس آن شهید بزرگوار فرمود : هنگام عزادرای برای حضرت اباعبدالله الحسین(ع)اشکهای را با این دستمال پاک کنید که اسباب نجاتمان خواهد بود ! از این دستمال قسمتی هم به بنده حقیر رسید و با محبت پدرانه ای که به حقیر داشتند فرمودند : تو در مصائب حضرت اباعبدالله الحسین(ع) چشم گریانی داری مواظب اشکهایت باش و آن را با دستمال پاک کن و خوب حفظش کن ! هرروز صبح برنامه زیارت عاشورا را برقرار میکردند و دنیای روحیه برای جمع گردان بودند ! تا اینکه چند روز به عملیات والفجریک مانده بود که ایشان برای نمازصبح که بیدارشدند شادی مضاعفی داشتند بعداز نماز صبح و مراسم زیارت عاشورا از ایشان سئوال کردم که : حاج آقا امروز انرژی مضاعفی گرفته اید مثل اینکه خبریه ؟ فرمودند که : دیشب مادرم حضرت فاطمه زهرا(س)را در خواب دیدم که سرم را به بالین خود گرفته اند و فرمودند : فرزندم چشم انتظارتون هستم که به خون غسل شهادت دهمت ! شهادت نامه مرا مادرم حضرت فاطمه زهرا(س)امضاء فرمودند و شوق و شعف دیدارمادرم را دارم و بسیار خوشحالم . حاج آقا برای شهادت بال بال میزدندتا روز عملیات فرارسید ! از همه حلیت می طلبید . فرمانده گردان قدس(که بعدها همان گردان به نام مبارک حضرت امام حسین(ع)تغییر نام داد)  لشکر 31 عاشورا سردارشهیدمحمدصادق فعله آذری به ایشان گفتند که شما بمانید بعداز عملیات به خط مقدم تشریف بیاورید که نپذیرفتند و مشتاقانه وعارفانه قدم به قتلگاه فکه گذاشتند . آنشب خداوند باب جهاد را برای بندگان مخلص خود گشوده بودو((سفره عندربهم یرزقون))رابرای شهیدان !نزدیک صبح بودکه با انفجارخمپاره60مجروح شدم قدرت حرکتم نبود ولی صدای بچه های مجروح را می شنیدم و زمزمه های عارفانه وعاشقانه شهداء رو که به حضرت مولایمان متوسل شده و عرض ادب میکردند ولی قادر به حرکت نبودم بزحمت خودم روتکان دادم و نیم خیز شدم شهید غفور مولائی در حال مناجات باخدا جام شهادت را سر میکشید شهید ناصر طاحونی جام شهادت رابگورائی نوشیده بودحاج آقا که دشمن کانال را زیر آتش گرفته بود از مجروحین دفاع میکرد تامبادا دشمن نسبت به مجروحین جسارت پیداکند صحنه های زیبائی بوداز فداکاری ودلاوری حاج آقا سید مجتبی ایزدخواه خلجانی !

فکه قتلگاه کربلای ایران

به زحمت توانستم عرق روی پیشیانی و چشمم رو پاک کنم . هوا تازه داشت روشن روشن میشد وتازه کانال قتلگاه خود را نمایان می کرد گوئی صحنه کربلا را به بیننده متجسم می کرد روبروی کانال کمین دشمن قرار داشت که هنوزمقاومت میکرد وباآتش شلیکا و خمپاره 60 دلاوران بسیجی رو گلچین می کرد تازه متوجه شدم که آنچه رو عرق فرض میکردم که از رو جاری بود خون بود نه چیز دیگر ! از پاهایم دیگر مپرسید ! حاج آقا داشت از کانال مقاومت میکرد آنطرف کانال بچه های کمیل بودند که مقاومت میکردند ! هوا روشن شده بودکه دو تانک دشمن به طرف کانال راه افتاد اگر داخل کانال میشدند از روی پیکرمقدس شهداء و مجروحین رد می شدند حاج آقا تنهابود و مقاومت میکردو با آرپی جی قصد شکار تانک ها روداشت خودم رو به زحمتی بود نزدیک کردم تا شاید  بهش کمک کنم خودم روکه روی زمین میکشاندم در میان راه هرچه نارنجک میدیدم بر میداشتم خیلی ازاسارت می ترسیدم .

خدایا کمکم کن که اسارت رو تجربه نکنم خودت میدانی که نمی توانم اسارت رو تحمل کنم ! حاج آقا تازه متوجه شد که من می خواهم خودم رو به ایشان نزدیک کنم که کمک اش کنم فریاد کشید : خون از همه جایت جاریست همون جا بمون تا بیام زخم هایت روببندم ! متوجه شدم که تانک دشمن دارد برای تیر مستقیم خودش رو آماده میکند فریادکشیدم : حاج آقا تانک تیرمستقیم میزنه ! ولی دیر شده بود با صدای انفجاری خودم دوباره مجروح وبیهوش شدم چقدر بیهوش بودم رونمیدونم فقط یادمه تا دوباره که بهوش آمدم ازشدت تشنه گی و زیر آفتاب شدیددردشدیدی را از نواحی سر و چشم و پاها داشتم صدای زمزمه ای مرا بسوی خودمتوجه میکردکه حاج آقا بود که زیارت عاشورا می خواند تانکها بالا کانال قرار داشتند ولی خبری نبود فقط صدای گلوله های رد و بدل شده از طرف کمیل بود که می آمد به طرف صدای حاج آقا تکانی بخود دادم حاج آقا بغل دستم بود از سرش خون شدیدی جاری بود و سینه اش هم شکافته شده بود خواستم حاج آقارو صدا کنم صدا از گلویم خارج نشد تازه متوجه شدم که خون و خاک گلویم و بینی ام را پر کرده است حاج آقا گوئی متوجه بهوش آمدن من و وضعیتم بودند البته شاید آنروز شک داشتم ولی امروز یقین دارم که متوجه وضعیت من بودند با دست خود دستمال اشک خود را به جیب من گذاشتند و فرمودند : این امانت من بشما ! مدتی گذشت ولی شدت تشنگی کلافه ام کرده بود از هر مجروحی صدای ((یاحسین))بلند شده بود ما زیر آتش شدید دشمن وخودی بودیم و تشنگی هم که کلافه ام کرده بود .

یکی از بچه های کمیل نزدیک شد و نشست زخمهای مرا بست و یک کوله پشتی راکنارم قرار داد و دیگری را به پشتم گذاشت که تقریبا اطراف را ببینم یک قمقه آب را کنارم گذاشت من تقریبا این وضعیت ها رو تجربه کرده بودم آب را به دهانم گرفتم و بیرون ریختم سرفه ای شدید کردم خون وخاک بالا آوردم و بیرون ریختم . این عمل روچندین بار انجام دادم تازه نفسم راحت و صدایم باز شده بود صدا زدم : حاج آقا؟ حاج آقا؟  ازحاج آقا جوابی نبود دستم روبطرفش دراز کردم صدای یکی از بچه های بسیجی توجه ام را بهم زد مهدی واعظ بود(بعدها این دلاور در عملیات خیبر به اسارت دشمن در آمد واینک از آزادگان و جانبازان 8 سال دفاع مقدس است .)گفتم : مهدی چه خبر؟ گفت : تکان نخور وضعیتت خوب نیست ما در محاصره دشمن هستیم ! گفتم: مهدی ببین از حاج آقا چه خبر ؟ گفت : حاج آقا کربلائی شده ! توتنها هستی فقط مواظب باش که دشمن پیکرمقدس شهداء رومخدوش نکنه ! کمی برای خودش مهمات از شهدا جمع کرد وکمی هم در کنارم جمع کرد وگذاشت ورفت ! بعد از چند روز که در زیرآفتاب بودیم و بعضی وضعیتها بوجود آمد که معذور از گفتن هستم چشم باز کردم وخودم رادر بیمارستان 250تختخوابی ارتش در تهران یافتم !

تا پایان ظفرمندانه جنگ تحمیلی قدرت فکر کردن به امانت حاج آقا نداشتم ولی بعداز جنگ دوباره تفحض از فکه از استارت زدم و بیادحاج آقا سید مجتبی ایزدخواه خلجانیِ شهید هرروز زیارت عاشورا را آنجا برقرار میکردم وآن دستمال اشک شهید هم همراهم بود که اشکهایم را میهمان می شدبارها به خوابم تشریف فرما میشدند و سفارش میکردند که فقط در اشک ریختن به مصائب حضرت اباعبدالله الحسین(ع) از آن دستمال استفاده کنم و سالها گذشت تا اینکه درخواب فرمودند : قسمتی ازآن دستمال را به فرزندانم بده ! از هرکه می پرسیدم نشانی از خانواده اش نمی یافتم تا اینکه یکی از دوستان جانباز ما روزی از همسایگی باجانبازی بنام ((سیدمرتضی ایزدخواه))کرد و ما هم بوسیله ایشان جویا شده و یافتیم و دستمال را به خانواده ایشان دادم ! بعداز آن هروقت حاج آقای شهید را در خواب رویت کردم فرمودند : تو امانت دار خوبی بودی امانت دار ولایت عظمای فقیه هم باش ! خدایا چنان دستگیرمان باش که فردای قیامت در مقابل شهدا شرمنده نباشیم انشاالله

منبع: ((جانبازربذه نشین))


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:خاطره,جانباز,ربذه, توسط شهید همت

 

خروج سید حسنی از نشانه هایی است که در آستانۀ ظهور حضرت مهدی (ع) رخ می دهد. خروج سید حسنی با یارانش برای یاری آن حضرت است . «سیدحسنی» جوان خوش صورتی است که از طرف دیلم و قزوین خروج می کند و با صدای بلند فریاد می زند که به فریاد قایم آل محمد (ص) برسید که از شما یاری می طلبد.

 

این سید حسنی ظاهراً از فرزندان امام حسن مجتبی می باشد. او از مکان خود تا کوفه را از لوث وجود کافران پاک می کند . چون با اصحاب خود وارد کوفه می شود ، به او خبر می دهند که حضرت حجت (ع) ظهور کرده و از مدینه به کوفه تشریف آورده است . پس با اصحاب خود ، خدمت آن حضرت مشرفّ می شود و از آن حضرت مطالبۀ دلایل امامت و مواریث انبیا را می نماید . او می داند که مهدی (ع) بر حق است ، ولکن مقصودش این است که حقیقت امام را بر مردم و اصحاب خود ظاهر نماید . پس آن حضرت دلایل را برای او ظاهر می کند . وقتی سید حسنی یقین به صدق امام پیدا می کند ، می گوید : اللّه اکبر! دستت را بده تا با تو بیعت کنم . با آن حضرت بیعت می کند و به پیروی از او ، سپاهش نیز بیعت می کنند .

{ فرهنگ موعود ، حسین کریمشاهی ، ص 130}


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:سید,حسن,حسنی,امام زمان, توسط شهید همت

 

سید خراسانی کیست؟؟؟

اندکی پیش از ظهور حضرت ، در میان ایرانیان ، شخصی با عنوان سید خراسانی ظاهر شده که رهبری سیاسی مردم را به عهده می گیرد و شعیب بن صالح نیز رهبری نظامی را و ایرانیان تحت رهبری این دو تن ، نقش مهمی را در حرکت ظهور آن حضرت ایفا می کنند. سید خراسانی و شعیب جنگ را در مرزهای ایران ، ترکیه و عراق هدایت می کنند و نیروهای مستقر در شام ، خود را به پیش رانده و در همان زمان ، از دو جناح عراق و شام ، آمادۀ پیشروی بزرگ به سوی فلسطین و قدس می شوند.

 

 

 

پیرامون شخصیت سید خراسانی ، سؤال های زیادی مطرح است. از مهم ترین ها این است که آیا مراد از خراسانی در روایات ، فرد معیّنی است و یا این که تعبیر از رهبر ایران است که در زمان ظهور حضرت مهدی(ع) وجود خواهد داشت؟ روایات به روشنی دلالت دارد بر این که آن شخصیّت از ذریّه امام مجتبی(ع) و یا امام حسین(ع) است و از او به عنوان هاشمی خراسانی یاد شده است و صفات جسمی وی را که دارای صورتی نورانی و خال بر گونۀ راست و یا دست راست دارد ، بیان کرده است. امّا روایاتی که در منابع حدیث درجۀ اوّل شیعه ـ مانند غیبت نعمانی و طوسی ـ در خصوص این شخص وارد شده است ، احتمال دارد ایشان را به یاور خراسانیان و یا رهبر اهالی خراسان و یا فرماندۀ لشکر خراسان تفسیر کرد. زیرا این روایات تعبیر به «خراسانی» تنها نموده نه هاشمی خراسانی ، امّا مجومعۀ قرائن موجود ، پیرامون شخصیّت او دلالت دارد که مشخص است وی همزمان با خروج سفیانی و یمنی ظاهر می شود و نیروهای خود را به سوی عراق اعزام می دارد که سپاهیان سفیانی را شکست می دهند. نسبت ایشان به خراسان به این معنا نیست که حتماً اهل استان خراسان فعلی باشد ، چون در صدر اسلام ، نسبت دادن به خراسان به مشرق زمین اطلاق می شده است که شامل ایران و سایر مناطق اسلامیِ متّصل به آن که امروز تحت اشغال شوروی است ، می شود. بنابراین شخص خراسانی اهل هر منطقه ای که از این محدوده باشد ، نسبت او به خراسان صحیح است ، چنان که از منابع درجه اول حدیثی شیعه استفاده نمی شود که او سیّد حسنی و یا حسینی است؛ آن گونه در منابع روائی برادران اهل سنت به آن تصریح شده است. سیّد خراسانی ، آخرین شخصی است که پیش از ظهور حضرت مهدی(ع) بر ایران حکومت کرده و یا معاصر با آخرین فردی است که فرمانروای ایران خواهد بود.

{ موعودنامه ، مجتبی تونه ای ، 1389 ، ص416}


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:سید,خراسانی,سید خراسانی, توسط شهید همت

سید هاشمی واقعیّت دارد؟

پدیدار شدن پرچم « هاشمی » از علایم غیر قطعی برای ظهور امام مهدی (ع) است . در روایات متعددی یاد و نام «سید هاشمی » به میان آمده است و از مجموع آن ها استفاده می شود که : او مردی از بنی هاشم و از نسل پیامبر خدا (ع) است . در اوج جوانی است و در دست راست او خالی ست و از خراسان حرکت و جنبش خویش را آغاز می کند . روایات در بارۀ ریشه و نسب سید هاشمی دارای دو پیام است . برخی او را «حسنی» و برخی «حسینی» معرفی می کنند . از مسایل قطعی این است که او شیعه و پیرو خاندان وحی و رسالت است. به عقیدۀ خود پایبند و استوار و دارای نفوذ گسترده و محبوبیّت در دل ها است . امام باقر (ع) فرمودند :«در واپسین حرکت تاریخ ، جوانی از بنی هاشم که به دست راست او خالی است با پرچم های بر افراشته و سیاه رنگ از سوی خراسان می آید . پیشاپیش او شعیب بن صالح است و او با جنبش سفیانی پیکار می کند و آنان را شکست می دهد . حضرت علی (ع) نیز در خطبه « بیان » فرمود : « مردی از فرزندان حسن (ع) با دوازده هزار سوار مجهز به دانش و ایمان و سلاح به حضرت (ع) می پیوند ند و همه امکانات را تسلیم حضرت می کند و سپاه خویش را تحت پرچم مهدی (ع) و فرماندهی او قرار می دهد . سید ها شمی اندکی پیش از قتل نفس زکیه در مکهّ ، و همزمان با روزگاری که سپاه سفیانی در عراق است ، به شهادت می رسد.

{موعودنامه ، مجتبی تونه ای ، 1389 ، ص418}


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:سید,هاشمی,سید هاشمی,هاشم, توسط شهید همت

 

ندای آسمانی  

در روایات از دعوت به باطل تعبیر به « صیحه زمینی » و از دعوت به حق ، تعبیر به «صدای آسمانی » شده است.

امام صادق (ع) درباره «صحیحه آسمانی » که ازنشانه های حتمی ظهور است می فرماید :« در ابتدای روز ، گوینده ای در آسمان ندا می دهد:آگاه باشیدکه حق با علی و شیعیان اوست . پس از آن در پایان روز ، شیطان ـ که لعنت خدا بر او باد ـ از روی زمین فریاد می کندکه حق با عثمان و پیروان اوست . پس دراین هنگام، باطل گرایان به شک می افتد».

هم زمان با شنیده شدن صدای آسمانی و یا کمی پس از آن ، در روی زمین نیز صدایی شنیده می شود . ندا دهنده شیطان است که مردم را به گمراهی فرا می خواند و می کوشد با ایجاد تردید در مردم ، آن ها را از حمایت مهدی (ع) و اجابت دعوت آسمانی باز دارد .

{ بحارالانوار ، ج52 ، ص 288}


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:ندا,ندای,اسمان,اسمانی,صدا,زمین, توسط شهید همت

 

مفاسدی که درآستانه انقلاب حضرت مهدی (ع) فراگیر می شود، بسیاراست .امام صادق (ع)در روایتی ، نوع مفاسدی که در آخرالزمان رایج می شود وبعضی از آن ها جنبۀ اجتماعی و سیاسی ، وبعضی جنبه اخلاقی دارد راپیش بینی کرده است .حضرت می فرماید:

 

1) آن گاه که دیدی حق مرده واهل حق از میان رفتند.

 2) ستم همه جا را فراگرفته است.

 3) قرآن فرسوده شده ،وبدعت هایی از روی هوا وهوس در مفاهیم آن آمده است .

 4) دین بی محتوا شده ،همانند ظرفی که آن را واژگون می سازند .

 5) اهل باطل بر اهل حق بزرگی می جویند .

 6) ودیدی که شر آشکار است واز آن نهی نمی شود ،وهر که کار زشت انجام دهد ،معذورش می دارند.

7) فسق آشکارگردیده و مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا می کنند .

 8) شخص مومن ،سکوت اختیار کرده و سخنش را نمی پذیرند .

 9) شخص فاسق دروغ می گوید، و کسی دروغ و افترایش را بر او باز نمی گرداند.

 10) بچۀ کوچک ،مرد بزرگ را خوار می شمارد.

 11) پیوند خویشا وندی بریده می شود .

 12) هر که را به کار بد بستایند ،خوشحال می گردد.

 13) پسر بچه همان می کند که زن می کند .

14ـ زنان با زنان تزویج می نمایند.

 15) مداحی و چاپلوسی فراوان شده است.

 16) مرد،مال خود را درغیر راه خدا خرج می کند و کسی از او جلو گیری نکند.

 17) چون شخص مومنی را بینداز کوشش و تلاش او به خدا پناه برد.

 18) همسایه ،همسایه خود را اذیت میکند ومانعی برای او در این کار نبا شد .

 19) کافر خوشحال است ،از آن چه درمومن می لیند وشاد است از این که در روی زمین فساد و تباهی بیند .

 20) آشکارا شراب بنوشند ، و برای نوشید نش گرد هم آیند ، کسانی که از خدای عزوجل نمی ترسند .

21) امر به معروف کننده خوار است .

 22) فاسق در آن چه خدا دوست ندارد ، نیرومند و ستوده است.

 23) اهل قرآن و هر که آنان را دوست دارد ، خوار است.

 24) راه خیر بسته شده و راه شر مورد توجه قرار گرفته است.

 25) خانۀ کعبه تعطیل شده و و دستور به ترک آن داده می شود.

 26) مرد به زبان می گوید ، آن چه را که عمل به آن نمی کند.

 27) مردان خود را برای استفاده مردان فربه می کنند و زنان برای زنان.

 28) زندگی مرد از پس او اداره می گردد و زندگی زن از فرج او.

 29) زنان مانند مردان برای خود انجمن ها ترتیب می دهند.

 30) در میان فرزندان عباس کارهای زنانگی آشکار گشته ( و خود را مانند زنان زینت می کنند ، همان طور که زن برای جلب نظر شوهرش خود را آرایش می کند ).

 31) به مردها پول می دهند که با آن ها یا زنانشان عمل نامشروع انجام دهند.

 32) شخص متمول از شخص با ایمان عزیزتر است.

 33) رباخواری آشکار است و رباخوار مورد ملامت قرار نمی گیرد.

 34) زن ها به عمل زنا افتخار می کنند.

 35) زن برای نکاح مردان با شوهر خود همکاری می کند.

 36) بیشترین مردم و بهترین خانه ها آن باشد که به زنان در هرزگی شان کمک می کنند.

 37) مؤمن به خاطر ایمانش غمناک و پست و خوار می گردد.

 38) بدعت و زنا آشکار می گردد.

 39) مردم به شهادت ناحق اعتماد می کنند.

 40) دستورات دینی طبق تمایلات اشخاص تفسیر می گردد.

 41) حلال تحریم شود و حرام مجاز.

 42) مردم چنان در ارتکاب گناه جری شده اندکه منتظر رسیدن شب نیستند.

 43) مؤمن نمی تواند کار بد را نکوهش کند ، جز با قلب.

 44) مال کلان در راه غضب الهی خرج می شود.

 45) زمامداران به کافران نزدیک می شوند و از نیکان دوری می گزینند.

 46) والیان در داوری رشوه می گیرند.

 47) پست های حسّاس دولتی به مزایده گذارده می شود.

 48) مردم با محارم خود نزدیکی می کنند.

 49) به تهمت و سؤظن مرد به قتل می رسد.

 50) مرد به مرد پیشنهاد عمل زشت می کند و مال و اموالش را در اختیار او می گذارد.

 51) مرد به خاطر آمیزش با زنان مورد سرزنش قرار می گیرد ( که چرا با مردان آمیزش نمی کند ).

 52) مرد از کسب زنش از هرزگی نان می خورد و آن را می داند و به آن تن می دهد.

 53) زن بر مرد خود مسلّط می شود ، و هر کاری را که مرد نمی خواهد انجام می دهد ، و به شوهر خود خرجی می دهد.

 54) مرد ، زن و کنیزش را ( برای زنا ) کرایه می دهد و به خوراک و نوشیدنی پستی تن در می دهد.

 55) سوگندهای به ناحق به نام خدا بسیار می گردد.

 56) قمار آشکار می گردد.

 57) شراب را بدون مانع علناً می فروشند.

 58) زنان مسلمان خود را در اختیار کافران می گذارند.

 59) لهو و لعب آشکار می گردد و کسی که از کنار آن عبور می کند از آن جلوگیری نمی کند ( و کسی جرأت جلوگیری را ندارد ).

 60) مردم شریف را خوار می کند ، کسی که مردم از تسلّط و قدرتش ترس دارند.

 61) نزدیکترین مردم به فرمانروایان کسی است که به دشنام گویی ما خانواده ستایش شود.

 62)هر کس ما را دوست دارد ، دروغ گویش می دانند و شهادت او را نمی پذیرند.

 63) بر گفتن حرف زور و ناحق مردم با همدیگر رقابت می کنند.

 64) شنیدن قرآن بر مردم سنگین و گران می آید و در عوض ، شنیدن سخنان باطل بر مردم آسان است.

 65) همسایه ، همسایه را گرامی می دارد از ترس زبانش.

 66) حدود خدا تعطیل شده و در آن طبق دلخواه خود عمل می کنند.

 67) مساجد طلاکاری می شود.

 68) راستگوترین مردم پیش آن ها ، مفتریان دروغگو می باشند.

 69) شر و سخن چینی آشکار می گردد.

 70) ستمکاری شیوع یافته.

 71) غیبت را سخن نمکین می شمارند و مردم همدیگر را بدان مژده می دهند.

 72) برای غیر خدا به حج و جهاد می روند.

 73) سلطان به خاطر کافر ، مؤمن را خوار می کند.

 74) خرابی و ویرانی بیش از عمران و آبادی است.

 75) زندگی مرد از کم فروشی اداره می شود.

 76) خونریزی را آسان می شمارند.

 77) مرد برای غرض دنیایی ریاست می طلبد و خود را به بد زبانی مشهور می سازد تا از او بترسند و کارها را به او واگذار کنند.

 78) نماز را سبک می شمارند.

 79) مرد مال بسیار دارد ، ولی از وقتی که آن را پیدا کرده زکات آن را نپرداخته است.

 80) قبر مرده ها را می شکافند و آن ها را می آزارند و کفن هایشان را می فروشند.

81) آشوب بسیار می شود.

82) مرد روز خود را به نشئه ( شراب ) به شب می برد و شب را به مستی صبح می کند.

83) با حیوانات عمل زشت انجام می دهند.

84) حیوانات همدیگر را می درند.

85) مرد به مصلی می رود ، ولی چون بر میگردد جامه در تن ندارد.

 86) دل مردم سخت و چشمانشان خشک شده و یاد خدا بر آنان سنگین می آید.

 87) کسب های حرام شیوع یافته و بر سر آن رقابت می کنند.

 88) نماز خوان برای ریا و خودنمایی نماز می خواند.

 89) فقیه برای غیر دین فقه می آموزد و دنیا و ریاست طلب می کند.

 90) مردم دور کسی را گرفته اند که قدرت دارد.

 91) هر کس روزی حلال می جوید ، مورد سرزنش قرار می گیرد و جویندۀ حرام ، مورد ستایش و تعظیم است.

 92) در مکّه و مدینه کارهایی می کنند که خداوند دوست ندارد و کسی هم نیست که مانع شود و هیچ کس آن ها را از این اعمال زشت باز نمی دارد.

 93) آلات لهو و لعب ( حتی ) در مکّه و مدینه آشکار می گردد.

 94) مرد سخن حق می گوید و امر به معروف و نهی از منکر می کند؛ دیگران او را نصیحت می کنند و می گویند: این کار بر تو لازم نیست.

 95) مردم به همدیگر نگاه می کنند و به مردم بدکار اقتدا می نمایند.

 96) راه خیر به کلّی خالی است و کسی از آن راه نمی رود.

 97) مرده را به مسخره می گیرند و کسی برای مرگ او غمگین نمی شود.

 98) هر سال بدعت و شرارت بیشتر می شود.

 99) مردم و انجمن ها پیروی نمی کنند مگر از توانگران.

 100) به فقیر چیزی می دهند ، در حالی که به او می خندند و برای غیر خدا به او ترحم می نمایند.

 101) نشانه های آسمانی پدید می آید ، ولی کسی از آن هراس ندارد.

 102) مردم در حضور جمع همانند بهائم مرتکب اعمال جنسی می شوند و هیچ کس از ترس ، کار زشت را انکار نمی کند.

 103) مرد در غیر اطاعت خدا زیاد خرج می کند ، ولی در مورد اطاعت خدا از کم هم دریغ می ورزد.

 104) آزار به پدر و مادر آشکار می گردد و مقام آن ها را سبک می شمارند و حال آن ها در پیش فرزند از همه بدتر باشد ، و از این که به آن ها افترا زده شود ، خوشحال می شوند.

 105) زن ها بر حکومت غالب گشته و پست ها ی حسّاس را قبضه می کنند ، و کاری پیش نمی رود ، جز آن چه طبق دلخواه آنان باشد.

 106) پسر به پدر خود افترا می زند و به پدر و مادر خود نفرین می کند و از مرگشان خوشحال می شود.

 107) اگر روزی بر مردی بگذرد که در آن روز گناهی بزرگ مرتکب نشده باشد ، مانند هرزگی یا کم فروشی یا انجام کار حرام یا میخوارگی ، آن روز غمگین است و خیال می کند که روزش به هدر رفته و عمرش در آن روز بیخود تلف شده است.

 108) سلطان موّاد غذایی را احتکار می کند.

 109) حق خویشاوندان پیامبر ( خمس ) به ناحق تقسیم می شود و بدان قمار بازی می کنند و میخوارگی می نمایند.

 110) با شراب مداوا می کنند و بدان بهبودی می جویند.

 111) مردم در مورد ترک امر به معروف و نهی از منکر و بی عقیدگی یکسان می شوند.

 112) منافقان و اهل نفاق سر و صدایی دارند و اهل حق بی سر و صدا و خاموشند.

 113) برای اذان گفتن و نماز خواندن مزد می گیرند.

 114) مسجدها پُر است از کسانی که ترس از خدا ندارند و برای غیبت و خوردن گوشت اهل حق به مسجد می آیند و در مساجد ، از شراب مست کننده توصیف می کنند.

 115) شخص مست که از خرد تهی گشته بر مردم پیش نمازی می کند و به مستی او ایراد نمی گیرند و چون مست گردد ، گرامیش می دارند.

 116) هر که مال یتیمان را بخورد ، شایستگی اورا می ستایند.

 117) قضات به خلاف دستور خدا داوری می کنند.

 118) زمامداران از روی طمع خیانتکاران را امین خود می سازند.

 119) میراث ( یتیمان ) را فرمانروایان به دست افراد بدکار و بی باک نسبت به خدا داده اند ، از آن ها حق و حساب می گیرند و جلوی آن ها را رها می سازند تا هر چه می خواهند انجام دهند.

 120) بر فراز منبرها مردم را به پرهیزکاری دستور می دهند ، ولی خود گوینده به آن دستور عمل نمی کند.

 121) وقت نمازها را سبک می شمارند.

 122) صدقه به وساطت دیگران به اهل آن می دهند و به خاطر رضای خدا نمی دهند ، بلکه از روی درخواست مردم و اصرار آن ها می پردازند.

 123) تمام هَمّ و غَمّ مردم شکم و عورتشان است. باکی ندارند که چه بخورند و با چه آمیزش کنند.

 124) دنیا به آن ها روی آورده است.

 125) نشانه های حق مندرس گشته است.

{ روضه کافی ، حدیث 7 ، ص36 و 42}


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:مفاسد,اخر,اخرالزمان,موعود, توسط شهید همت

صورتی در خورشید...

ازنشانه های آخر الزمان ظاهر شدن صورتی در قرص خورشید ذکر شده است . مردم سیمای مردی رادر قرص خورشید خواهند دید که نام ونشان او را خواهند شناخت .این نشانه پر شکوه در عهد سفیانی و خود سفیانی خواهد بود و در آن هنگامم سپاه سفیانی و خود سفیانی هلاک خواهند شد . صاحب کتاب روزگار رهایی می نویسد : منظور از سیمای مردی که در قرص خورشید ظاهر خواهد شد ، سیمای حضرت مسیح (ع)است که در خورشید ظاهر می شود واز آسمان فرود می آید و با حسب ونسبش شناخته می شود ودیگر کسی در حق او دچار تردید نمی شود . در حدیث دیگری آمده است : صورت و سینه ای در قرص خورشید برای مردمان ظاهر می شود .

درروایتی از امام صادق (ع) آمده است : سه بانگ آسمانی در ماه رجب شنیده می شود :1_ آگاه باشید که لعنت خدا بر ستمگران باد ، 2_ ای گروه مومنان ! رستاخیز نزدیک است 3_ بدن انسانی به وضوح در قرص خورشید دیده می شود که با صدای رسا بانگ بر می آورد : هان ای مردم ! خداوند فلانی ، پسر فلانی ...(سلسله نسب حضرت قایم (ع) راتاحضرت (ع) می رساند ) را بر انگیخت .

{ موعودنامه ، مجتبی تونه ای ، 1389 ، ص 456}

 

صورتی در ماه...

روایت است :سالی که صیحۀ آسمانی در آن شنیده می شود ، نشانه ای پیش از آن در ماه رجب دیده می شود . گفته شد : آن نشانه چیست ؟فرمود:سیمایی در قرص ماه دیده می شود، دست و کف دست روشنی در فضا ظاهر می شود وبه سوی او اشاره می کند و ندایی از آسمان بلند می شود و همه مردم روی زمین آن را می شنوند.

{ موعودنامه ، مجتبی تونه ای ، 1389 ، ص457}


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:صورت,خورشید,ماه,امام,امام زمان, توسط شهید همت

صیحه آسمانی چیست؟؟؟

منظور از صیحۀ آسمانی ، ظاهراً صدایی است که در آستانۀ ظهور حضرت مهدی (ع) از آسمان شنیده می شود و همه مردم آن را می شنوند . در روایات ، تعبیر های «ندا» و « فزعه» و «صوت» نیز به کار رفته که ظاهر آن ها نشان می دهد که هر یک از آن ها نشانۀ جداگانه ای است که پیش از ظهور واقع می شود ، لکن به نظر می رسد که این ها تعبیر هایی گوناگون از یک حادثه و یا دست کم ، اشکال گوناگون یک حادثه باشند . مراد از همه آن ها ، بلند شدن صدایی در آسمان است . ولی به اعتبار این که صدای عظیم ، بیدار باشی است که همه را متوجه خود می کند و نیز موجب وحشت عمومی و ایجاد دلهره و اضطراب می گردد ، به آن صیحه ، فزعة ، صوت و نداء که هریک بیانگر ویژگی از آن حادثه اند ، اطلاق شده است. این احتمال هم وجود دارد که آن ها سه حادثه جدای از هم باشند که در یک زمان رخ نمی دهند ، بلکه ابتدا صدایی عظیم همه را متوجه خود می کند (صیحه) ، به دنبال آن صدایی هولناک ، مردم را به وحشت می اندازد (فزعه) و آن گاه صدایی از آسمان شنیده می شود که مردم را به سوی مهدی(ع) فرا می خواند (نداء).

 امام باقر(ع) می فرماید: ندا کننده ای از آسمان نام قائم را ندا می کند ، پس هر کس در شرق و نشستگان بر دو پای خویش می ایستند. رحمت خدا بر کسی که از این صدا عبرت بگیرد و ندای وی را اجابت کند؛ زیرا صدای نخست ، صدای جبرئیل روح الامین است. آن گاه می فرماید: این صدا در شب جمعه 23 ماه رمضان خواهد بود. در این هیچ شک نکنید و بشنوید و فرمان برید. در آخر روز ، شیطان فریاد می زند که «فلانی مظلوم کشته شد» تا مردم را بفریبد و به شک اندازد.

البته روایات دیگری نیز به همین مضمون وجود دارد.از مجموع روایات می توان استفاده کرد: 1) «صیحه» از نشانه های حتمی ظهور است. 2) این صدا از آسمان شنیده می شود ، به گونه ای که همۀ مردم زمین از شرق و غرب آن را می شنوند. 3) محتوای این پیام آسمانی ، دعوت به حق و حمایت و بیعت با مهدی(ع) است.4) هم زمان با آن یا کمی پس از آن ، در روی زمین نیز صدایی شنیده می شود. ندا دهنده شیطان است که مردم را به گمراهی فرا می خواند. 5) جبرئیل ، مردم را به حق فرا می خواند.

 مطلب دیگر این که در برخی روایات ، سخن از «نداء» در کنار کعبه به میان آمده است. امام صادق(ع) می فرماید: گویا می بینم که حضرت قائم(ع) در روز شنبه ، عاشورا ، هنگام ظهر ، بین رکن و مقام ، در کنار کعبه ایستاده است و در پیش او ، جبرئی صدا می زند: بیعت برای خداست... .

گویا این ندا غیر از ندای آسمانی و صیحه است که به عنوان نشانه ظهور بیان شده ، زیرا این ندا ئر زمین و پس از ظهور است و ندا در آسمان و در آغاز روز صورت می گیرد. ولی احتمال هم دارد که همان صدای آسمانی ، توسط سخنگوی حق ، جبرئیل ، از کنار کعبه بلند شود و در تمام جهان شنیده شود. از امام صادق(ع) دربارۀ ندای آسمانی پرسیدند ، فرمود: هر جامعه و مردمی به زبان و فرهنگ خود ، آن ندای آسمانی را می شنود.

{ موعودنامه ، مجتبی تونه ای ، 1389 ، ص464}


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:صیحه,اسمان,اسمانی, توسط شهید همت

سیاست حضرت مهدی (ع) چیست؟

زراره از امام صادق(ع) پرسید: آیا روش و سیاست حضرت قائم(ع) همانند روش پیامبر(ص) خواهد بود؟ امام فرمود: هرگز ، هرگز؛ ای زراره! او سیاست پیامبر(ص) را در برخورد با دشمنان در پیش نمی گیرد... حضرت قائم(ع) ، سیاست کشتار را در پیش می گیرد و طبق دستوری که دارد ، رفتار می کند و توبه کسی را نمی پذیرد. امام باقر(ع) فرمود: ...حضرت مهدی(ع) کار (کشتار) را به جایی می رساند که بسیاری از مردم می گویند ، این شخص از آل محمّد(ص) نیست و اگر از اهل بیت پیامبر بود ، رحم می کرد. و نیز فرمود: حضرت قائم(ع) کشتار زیادی می کند و به یقین اولین کشتار را در قبیلۀ قریش خواهد داشت.

{ موعودنامه ، مجتبی تونه ای ، 1389 ، ص143}

 

توضیح بیشتر: البته باید بگم این طوریام نیست که وقتی آقا ظهور کنه به کسی رحم نکنه و یا توبه کسی قبول نشه. طبق روایات حضرت تا 7 سال (حالا این 7 سال چه قدر طول میکشه رو دیگه خدا بهتر میدونه) صبر میکنه و کفار و کسایی که از دین خارج شدنو به حق دعوت می کنه و بعد از اونه که امام  سیاست جنگ و کشتار رو پیش میگیره.


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:سیاست,امام زمان,اخرالزمان, توسط شهید همت

در نشانه های آخرالزمان آمده است:

آتش و دودی در خاور زمین برمی خیزد که تا چهل شب مشتعل می شود.(1)  قیامت برپا نمی شود تا در یکی از وادی های حجاز ، آتش روان گردد.(2)  تعبیر سَیَلان و روان در مورد آتش محل تأمّل است؛ زیرا آتش هنگامی می تواند روان گردد که جسم شعله ور ، یک جسم سَیّال و مایع باشد و آن چیزی جز نفت نیست. برخی از این آتش ، تعبیر به منفجر شدن چاه های نفت کرده اند. امیر مؤمنان علی(ع) می فرماید: پیش از قیام قائم(ع) مردم با یک سلسله از نشانه های آسمانی بیم داده می شوند: 1) آتشی که در آسمان پدید آید... (3)      در حدیث دیگری آمده است: عمودی از آتش در طرف مشرق در آسمان پدید می آید که همۀ مردم روی زمین آن را می بینند. هر کس آن زمان را درک کند ، برای خانواده اش موادّ غذایی یک ساله را تأمین کند.(4)

 

(1):  روزگار رهایی ، ج 2 ، ص 833

(2):  روزگار رهایی ، ج 2 ، ص 834

(3):  ارشاد مفید ، ص 340؛ اعلام الوری ، ص 429 ؛ الزام الناصب ، ص 184

(4):  روزگار رهایی ، ج 2 ، ص 839


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:, توسط شهید همت
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد